ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
آفریقا در افق دیپلماسی
میثم میرزاییتبار
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس
روز گذشته تهران میزبان وزیر امور خارجه توگو و سفیر الجزایر بود؛ دیدارهایی که بنابر محتوای آنها میتوان انتظار تحولی نو در روابط ایران با کشورهای این قاره یعنی آفریقا را داشت.
این تحول از این رو مهم است که امروز تقویت و توسعه روابط با کشورهای آفریقایی یک ضرورت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. چرا که قاره آفریقا ظرفیتهای گستردهای در حوزههای متنوع دیپلماسی، اقتصادی و سیاسی دارد که بهرهمندی از آنها میتواند زمینهساز تقویت توانمندیهای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران شود.
با وجود این در سالهای گذشته از توجه ایران به آفریقا کاسته شد و این توجه در حد گفتار، و نه عمل، متوقف ماند. در هشت سال اخیر از توسعه روابط با کشورهای آفریقایی صحبت میشد، اما هیچ گاه شاهد اقدام عملی در این راستا نبودیم. روابط ما تنها به کشور آفریقای جنوبی خلاصه شده بود و روابط با سایر کشورهای این قاره پهناور در پایین ترین سطح قرار داشت. این درحالی بود که حرکت به سمت توسعه روابط با آفریقا، میتوانست در درجه نخست نیاز ایران و سپس نیازهای این کشورها را تأمین کند.
از سوی دیگر در شرایطی که از نگاه به شرق به عنوان رویکرد جدید جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی نام برده میشود، میتوان آفریقا را نیز بخشی از این شرق گسترده فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در نظر گرفت. در این راستا جمهوری اسلامی ایران میتواند در گام نخست، زمینهها و روابط اقتصادی را محور فعالیتهای خود قرار دهد تا در مرحله بعد، توسعه روابط سیاسی و فرهنگی نیز به طور خود به خود دنبال شود. از این رو دیدار و محورهای مورد تأکید رئیس جمهور در دیدار وزیر خارجه توگو و الجزایر را میتوان تبیینکننده رویکرد دولت در این زمینه در نظر گرفت.
در زمینه اقتصادی، آفریقا در حوزه منابع طبیعی از غنای بسیاری برخوردار است و این منابع میتواند بخشی از نیازهای ما را در آینده دور یا نزدیک تأمین کند. آفریقا نیز نیازمند برخی کالاها، تولیدات یا فناوریهای اقتصادی است که میتواند از سوی ایران تأمین شود.
هرچند در رابطه با کشورهای این قاره، باید برخی ملاحظات را در نظر داشت، ملاحظاتی مانند اینکه از نظر جغرافیایی، کشورهای واقع در شرق آفریقا نسبت به سایر کشورها به ایران نزدیکتر هستند. از این رو توجه به این کشورها میتواند در اولویت باشد.
در شمال آفریقا رابطه با برخی کشورها نیازمند لحاظ کردن الزاماتی متفاوت از سایر بخشهای این قاره است. در نهایت بخشهای غربی و جنوبی آفریقا هستند که با کشورهای هریک از این حوزهها میتوان براساس اقتضائات، نیازها و ظرفیتهای آنان وارد رابطه شد.
ملاحظه دیگر، این واقعیت است که به دلیل غفلتهای صورت گرفته در چند سال گذشته، بازیگران زیادی وارد این قاره شدند که در مواردی توانستند جای خالی ایران را نیز پر کنند. برخی از بازیگران رقبای منطقهای و برخی دیگر رقبای فرامنطقهای ایران را شامل میشود که به صورت وسیع و گسترده درحال فعالیت در این قاره هستند.
در مجموع، ورود ایران به مرحله گسترش مراودات با آفریقا، از این رو اهمیت دارد که میتواند به افزایش وزن ژئوپلیتیکی ایران منجر شود. بویژه اینکه جمهوری اسلامی ایران در این دوره نه تنها در حال گسترش روابط با همسایگان خویش است، بلکه رویکرد نگاه به شرق را نیز دنبال میکند. با درنظر گرفتن این واقعیت که نگاه به غرب نیز از طریق مذاکرات رفع تحریمها دنبال میشود، میتوان حضور در آفریقا را تکمیلکننده این پازل در سیاست خارجی ایران دانست، امری که در نهایت سبب افزایش وزن ایران در رقابتها، همکاریها یا ارتباطات بینالمللی شود.
در این میان ظرفیتهای علمی و فناورانه جمهوری اسلامی ایران یک مزیت بزرگ و ویژه قلمداد میشود. زیرا بسیاری از کشورهای آفریقایی نیازمند این فناوریها هستند و در مقابل ایران نیز میتواند از این مبادلات در شرایط تحریمی به نفع خود بهره برده و از میزان اثرگذاری تحریمها بکاهد.
از سوی دیگر، در حوزههای فرهنگی و تفکری نیز این نکته حائز اهمیت است که انقلاب اسلامی ایران بسیار مورد احترام ملتهای آفریقایی است. زیرا تجربه تلخ آفریقا از استعمار هنوز دامنگیر این ملتها است، امری که به نوبه خود اشتراکات ذهنی مثبت و مفیدی را میان ایران و این کشورها ایجاد میکند تا از این طریق زمینههای بیشتری برای گسترش روابط با قاره آفریقا پیدا کنیم.
بررسی افکار عمومی کشورها و ملتهای آفریقایی نشان میدهد آنان به دلیل ویژگیهای ضداستعماری و ضداستکباری جمهوری اسلامی ایران علاقهمند توسعه روابط با ایران هستند. بویژه اینکه ایران در روابط با کشورها هیچگاه نگاه استعماری نداشته و هرگز به ضرر ملتها و کشورها عمل نکرده است. بلکه هرجا حاضر شده، ضمن دنبال کردن منابع مشروع و مقبول، به توسعه و رشد و نیز رفع نیازهای کشورها نیز کمک کرده است.
این امر به نوبه خود بارقه امیدی را برای توسعه روابط ایجاد میکند. با وجود همه اینها، نکته مهم درک این واقعیت است که امروز نگاه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در جهان به سمت آفریقا است. از این رو ما نیز باید بار دیگر به آفریقا بازگردیم و شرایط و مسیر گذشته که در جهت تقویت روابط بوده را احیا کنیم.
عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس
روز گذشته تهران میزبان وزیر امور خارجه توگو و سفیر الجزایر بود؛ دیدارهایی که بنابر محتوای آنها میتوان انتظار تحولی نو در روابط ایران با کشورهای این قاره یعنی آفریقا را داشت.
این تحول از این رو مهم است که امروز تقویت و توسعه روابط با کشورهای آفریقایی یک ضرورت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. چرا که قاره آفریقا ظرفیتهای گستردهای در حوزههای متنوع دیپلماسی، اقتصادی و سیاسی دارد که بهرهمندی از آنها میتواند زمینهساز تقویت توانمندیهای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران شود.
با وجود این در سالهای گذشته از توجه ایران به آفریقا کاسته شد و این توجه در حد گفتار، و نه عمل، متوقف ماند. در هشت سال اخیر از توسعه روابط با کشورهای آفریقایی صحبت میشد، اما هیچ گاه شاهد اقدام عملی در این راستا نبودیم. روابط ما تنها به کشور آفریقای جنوبی خلاصه شده بود و روابط با سایر کشورهای این قاره پهناور در پایین ترین سطح قرار داشت. این درحالی بود که حرکت به سمت توسعه روابط با آفریقا، میتوانست در درجه نخست نیاز ایران و سپس نیازهای این کشورها را تأمین کند.
از سوی دیگر در شرایطی که از نگاه به شرق به عنوان رویکرد جدید جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی نام برده میشود، میتوان آفریقا را نیز بخشی از این شرق گسترده فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در نظر گرفت. در این راستا جمهوری اسلامی ایران میتواند در گام نخست، زمینهها و روابط اقتصادی را محور فعالیتهای خود قرار دهد تا در مرحله بعد، توسعه روابط سیاسی و فرهنگی نیز به طور خود به خود دنبال شود. از این رو دیدار و محورهای مورد تأکید رئیس جمهور در دیدار وزیر خارجه توگو و الجزایر را میتوان تبیینکننده رویکرد دولت در این زمینه در نظر گرفت.
در زمینه اقتصادی، آفریقا در حوزه منابع طبیعی از غنای بسیاری برخوردار است و این منابع میتواند بخشی از نیازهای ما را در آینده دور یا نزدیک تأمین کند. آفریقا نیز نیازمند برخی کالاها، تولیدات یا فناوریهای اقتصادی است که میتواند از سوی ایران تأمین شود.
هرچند در رابطه با کشورهای این قاره، باید برخی ملاحظات را در نظر داشت، ملاحظاتی مانند اینکه از نظر جغرافیایی، کشورهای واقع در شرق آفریقا نسبت به سایر کشورها به ایران نزدیکتر هستند. از این رو توجه به این کشورها میتواند در اولویت باشد.
در شمال آفریقا رابطه با برخی کشورها نیازمند لحاظ کردن الزاماتی متفاوت از سایر بخشهای این قاره است. در نهایت بخشهای غربی و جنوبی آفریقا هستند که با کشورهای هریک از این حوزهها میتوان براساس اقتضائات، نیازها و ظرفیتهای آنان وارد رابطه شد.
ملاحظه دیگر، این واقعیت است که به دلیل غفلتهای صورت گرفته در چند سال گذشته، بازیگران زیادی وارد این قاره شدند که در مواردی توانستند جای خالی ایران را نیز پر کنند. برخی از بازیگران رقبای منطقهای و برخی دیگر رقبای فرامنطقهای ایران را شامل میشود که به صورت وسیع و گسترده درحال فعالیت در این قاره هستند.
در مجموع، ورود ایران به مرحله گسترش مراودات با آفریقا، از این رو اهمیت دارد که میتواند به افزایش وزن ژئوپلیتیکی ایران منجر شود. بویژه اینکه جمهوری اسلامی ایران در این دوره نه تنها در حال گسترش روابط با همسایگان خویش است، بلکه رویکرد نگاه به شرق را نیز دنبال میکند. با درنظر گرفتن این واقعیت که نگاه به غرب نیز از طریق مذاکرات رفع تحریمها دنبال میشود، میتوان حضور در آفریقا را تکمیلکننده این پازل در سیاست خارجی ایران دانست، امری که در نهایت سبب افزایش وزن ایران در رقابتها، همکاریها یا ارتباطات بینالمللی شود.
در این میان ظرفیتهای علمی و فناورانه جمهوری اسلامی ایران یک مزیت بزرگ و ویژه قلمداد میشود. زیرا بسیاری از کشورهای آفریقایی نیازمند این فناوریها هستند و در مقابل ایران نیز میتواند از این مبادلات در شرایط تحریمی به نفع خود بهره برده و از میزان اثرگذاری تحریمها بکاهد.
از سوی دیگر، در حوزههای فرهنگی و تفکری نیز این نکته حائز اهمیت است که انقلاب اسلامی ایران بسیار مورد احترام ملتهای آفریقایی است. زیرا تجربه تلخ آفریقا از استعمار هنوز دامنگیر این ملتها است، امری که به نوبه خود اشتراکات ذهنی مثبت و مفیدی را میان ایران و این کشورها ایجاد میکند تا از این طریق زمینههای بیشتری برای گسترش روابط با قاره آفریقا پیدا کنیم.
بررسی افکار عمومی کشورها و ملتهای آفریقایی نشان میدهد آنان به دلیل ویژگیهای ضداستعماری و ضداستکباری جمهوری اسلامی ایران علاقهمند توسعه روابط با ایران هستند. بویژه اینکه ایران در روابط با کشورها هیچگاه نگاه استعماری نداشته و هرگز به ضرر ملتها و کشورها عمل نکرده است. بلکه هرجا حاضر شده، ضمن دنبال کردن منابع مشروع و مقبول، به توسعه و رشد و نیز رفع نیازهای کشورها نیز کمک کرده است.
این امر به نوبه خود بارقه امیدی را برای توسعه روابط ایجاد میکند. با وجود همه اینها، نکته مهم درک این واقعیت است که امروز نگاه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در جهان به سمت آفریقا است. از این رو ما نیز باید بار دیگر به آفریقا بازگردیم و شرایط و مسیر گذشته که در جهت تقویت روابط بوده را احیا کنیم.
در سال 2022 و با گسترش سویه اُمیکرون
بازار «آی تی» جهان 4/5 تریلیون دلاری می شود
میترا جلیلی
خبرنگار
شیوع کرونا بر صنعت آی تی و تکنولوژی تأثیر شگرفی داشت و نگاه سرمایهگذاران و کاربران را به این حوزه تغییر داد. این نگاه و احساس نیاز، سبب رشد میزان سرمایهگذاری و همچنین افزایش استفاده کاربران از وسایل دیجیتال و سرویسهای مختلف آی تی شد. با اینکه بسیاری انتظار داشتند با فروکش کردن بحران کووید19 شاهد روند کاهشی میزان سرمایهگذاری در این حوزه باشیم اما ظاهراً شیوع گسترده سویه امیکرون، معادلات را به هم زد و تحقیقات، نشان از افزایش سرمایهگذاریهای فناوری در جهان دارد تا جایی که مؤسسه پژوهشی گارتنر پیشبینی کرده است در سال 2022 میزان هزینه برای صنعت آی تی، یک رکورد به جا خواهد گذاشت چراکه نگاه بیشتر صنایع جهان، به آیندهای فناورانه است.
کرونا زمینهساز افزایش سرمایهگذاری
در «آیتی»
مؤسسه پژوهشی گارتنر، رونق بازار دیجیتال را درسال 2022 پیشبینی کرده و یادآور شده است که هزینههای جهانی صنعت فناوری اطلاعات در سال 2022 به 4.5 تریلیون دلار میرسد. با توجه به افزایش دورکاریها، توسعه خرید آنلاین، برگزاری آنلاین جلسات کاری، آموزش دیجیتال و... با شیوع سویه امیکرون، انتظار میرود این رقم نسبت به سال 2021 افزایش 5.1درصدی را تجربه کند، چراکه در سال 2021 میزان هزینههای جهانی صنعت فناوری اطلاعات حدود 4.2تریلیون دلار بوده است. گفتنی است که این رقم نسبت به سال2020 و آغاز شیوع کرونا هم رشد 9درصدی داشته و این موضوع نشان میدهد که بحران کووید 19 تا چه حد بر افزایش میزان سرمایهگذاری در صنعت آیتی تأثیرگذار بوده است. طبق این گزارش انتظار میرود در سال 2023 نیز این روند رشد همچنان ادامه داشته باشد و با رشد 5درصدی، میزان هزینه برای حوزه آی تی در جهان به 4.7تریلیون دلار برسد.همچنین باید گفت که تازهترین گزارش گارتنر نشان از رشد میزان هزینه در سرویسهای مختلف آیتی در سال 2022 دارد اما این بدان معنا نیست که میزان رشد در همه بخشهای این صنعت به یک اندازه رقم بخورد.
در این گزارش تحلیلی پیشبینی شده است که بخش نرم افزار سازمانی(Enterprise Software) در سال 2022 بیشترین رشد را از نظر هزینه و سرمایهگذاری به خود اختصاص خواهد داد و احتمالاً با رشد 11درصدی، بیش از 672 میلیارد دلار در این بخش هزینه میشود. این بهینهسازی و نگاه به آینده، به معنای سرمایهگذاری قابل توجهتر در بازار ابر (cloud) است. گفتنی است بخش نرم افزار سازمانی که شامل بازار ابر است، بالاترین رشد را در زمینه میزان هزینه در حوزه آی تی خواهد داشت.
گارتنر انتظار دارد تا سال 2025 اندازه بازار ابری دو برابر بازار غیرابری شود، چراکه سازمانها و صنایع بر ارتقای نرمافزار خود برای پشتیبانی بیشتر تمرکز میکنند. همچنین پیشبینی میشود که این بخش در سال 2023 نیز رشد 11.9درصدی داشته باشد و بازهم در جایگاه نخست از نظر سرمایهگذاری قرار بگیرد.
طبق گزارش پژوهشی گارتنر، سرویسها و خدمات آی تی(IT Services) از جمله سرویسها و خدمات مشاوره و مدیریت هم در سال 2022، دومین بخش ازنظر رشد میزان هزینه در صنعت آی تی محسوب میشود. محققان انتظار دارند در سال 2022 این بخش نسبت به سال 2021 رشدی 7.9درصدی را تجربه کند و احتمالاً رقم هزینه شده در این بخش به 1.3تریلیون دلار خواهد رسید. این درحالی است که این سرویسها درسال 2021 رشد 10.7درصدی داشتند و در این حوزه حدود 1.2تریلیون دلار هزینه شده است. طبق پیشبینیها این بخش در سال 2023 نیز با رشد 8.8درصدی، همچنان جایگاه دوم خود از نظر میزان سرمایهگذاری را حفظ خواهد کرد.
مراکز نگهداری داده در کانون توجه
سومین بخشی هم که در گزارش گارتنر به آن اشاره شده است، دیتاسنترها (Data Center Systems) هستند. مؤسسه گارتنر پیشبینی کرده است که این بخش در سال 2022 با رشد 4.7درصدی نسبت به 2021 روبه رو خواهد شد و میزان هزینه و سرمایهگذاری در این زمینه نیز حدود 227میلیارد دلار است. این درحالی است که در سال 2021 میزان هزینه در حوزه دیتاسنترها رشد 11.4درصدی داشت و حدود 216میلیارد دلار در این بخش هزینه شده است. برای این بخش در سال 2023 نیز رشد 4.7درصدی برآورد شده است. با توجه به افزایش استقبال مردم و سازمانها و شرکتها از دنیای دیجیتال و افزایش تولید داده و محتوا، افزایش میزان سرمایهگذاری در مراکز داده یا همان دیتاسنترها چندان دور از ذهن نیست.
افزایش استقبال از دستگاههای دیجیتال
محققان گارتنر همچنین پیشبینی کردهاند که وسایل و دستگاههای دیجیتال(Devices) چهارمین جایگاه را برای هزینه کاربران و سرمایهگذاری شرکتها و... به خود اختصاص خواهند داد. این گزارش پیشبینی میکند که این بخش در سال 2022 رشد 3.3درصدی داشته باشد و به رقم 814میلیارد دلار برسد. این رشد درسال 2021 حدود 13درصد بود و 787میلیارد دلاربرای آن هزینه شد. همچنین این مؤسسه پژوهشی انتظار دارد که رقم هزینه و سرمایهگذاری برای وسایل دیجیتال در سال 2023 کاهش داشته باشد، چراکه کووید 19 احتمالاً فروکش جدی خواهد داشت. طبق انتظارات این گزارش، میزان رشد هزینه و سرمایهگذاری در این حوزه در سال 2023 منفی 1.2درصد خواهد بود و به 804میلیارد دلار میرسد. آخرین بخش هم سرویسهای مخابراتی(Communications Services) هستند که این مؤسسه پیشبینی کرده است میزان هزینه برای این خدمات در سال 2022 به 1.46تریلیون دلار برسد که این رقم نشان از رشد 1.3درصدی دارد. این حوزه در سال 2021 نیز رشد بالایی را نسبت به دوران قبل از کرونا تجربه کرد و رقم سرمایهگذاری با رشد 3.4درصدی به 1.44تریلیون دلار رسیده بود. این رقم در 2023 نیز روبه رشد خواهد بود و با رشد 2.2درصدی به 1.49تریلیون دلار میرسد.
خبرنگار
شیوع کرونا بر صنعت آی تی و تکنولوژی تأثیر شگرفی داشت و نگاه سرمایهگذاران و کاربران را به این حوزه تغییر داد. این نگاه و احساس نیاز، سبب رشد میزان سرمایهگذاری و همچنین افزایش استفاده کاربران از وسایل دیجیتال و سرویسهای مختلف آی تی شد. با اینکه بسیاری انتظار داشتند با فروکش کردن بحران کووید19 شاهد روند کاهشی میزان سرمایهگذاری در این حوزه باشیم اما ظاهراً شیوع گسترده سویه امیکرون، معادلات را به هم زد و تحقیقات، نشان از افزایش سرمایهگذاریهای فناوری در جهان دارد تا جایی که مؤسسه پژوهشی گارتنر پیشبینی کرده است در سال 2022 میزان هزینه برای صنعت آی تی، یک رکورد به جا خواهد گذاشت چراکه نگاه بیشتر صنایع جهان، به آیندهای فناورانه است.
کرونا زمینهساز افزایش سرمایهگذاری
در «آیتی»
مؤسسه پژوهشی گارتنر، رونق بازار دیجیتال را درسال 2022 پیشبینی کرده و یادآور شده است که هزینههای جهانی صنعت فناوری اطلاعات در سال 2022 به 4.5 تریلیون دلار میرسد. با توجه به افزایش دورکاریها، توسعه خرید آنلاین، برگزاری آنلاین جلسات کاری، آموزش دیجیتال و... با شیوع سویه امیکرون، انتظار میرود این رقم نسبت به سال 2021 افزایش 5.1درصدی را تجربه کند، چراکه در سال 2021 میزان هزینههای جهانی صنعت فناوری اطلاعات حدود 4.2تریلیون دلار بوده است. گفتنی است که این رقم نسبت به سال2020 و آغاز شیوع کرونا هم رشد 9درصدی داشته و این موضوع نشان میدهد که بحران کووید 19 تا چه حد بر افزایش میزان سرمایهگذاری در صنعت آیتی تأثیرگذار بوده است. طبق این گزارش انتظار میرود در سال 2023 نیز این روند رشد همچنان ادامه داشته باشد و با رشد 5درصدی، میزان هزینه برای حوزه آی تی در جهان به 4.7تریلیون دلار برسد.همچنین باید گفت که تازهترین گزارش گارتنر نشان از رشد میزان هزینه در سرویسهای مختلف آیتی در سال 2022 دارد اما این بدان معنا نیست که میزان رشد در همه بخشهای این صنعت به یک اندازه رقم بخورد.
در این گزارش تحلیلی پیشبینی شده است که بخش نرم افزار سازمانی(Enterprise Software) در سال 2022 بیشترین رشد را از نظر هزینه و سرمایهگذاری به خود اختصاص خواهد داد و احتمالاً با رشد 11درصدی، بیش از 672 میلیارد دلار در این بخش هزینه میشود. این بهینهسازی و نگاه به آینده، به معنای سرمایهگذاری قابل توجهتر در بازار ابر (cloud) است. گفتنی است بخش نرم افزار سازمانی که شامل بازار ابر است، بالاترین رشد را در زمینه میزان هزینه در حوزه آی تی خواهد داشت.
گارتنر انتظار دارد تا سال 2025 اندازه بازار ابری دو برابر بازار غیرابری شود، چراکه سازمانها و صنایع بر ارتقای نرمافزار خود برای پشتیبانی بیشتر تمرکز میکنند. همچنین پیشبینی میشود که این بخش در سال 2023 نیز رشد 11.9درصدی داشته باشد و بازهم در جایگاه نخست از نظر سرمایهگذاری قرار بگیرد.
طبق گزارش پژوهشی گارتنر، سرویسها و خدمات آی تی(IT Services) از جمله سرویسها و خدمات مشاوره و مدیریت هم در سال 2022، دومین بخش ازنظر رشد میزان هزینه در صنعت آی تی محسوب میشود. محققان انتظار دارند در سال 2022 این بخش نسبت به سال 2021 رشدی 7.9درصدی را تجربه کند و احتمالاً رقم هزینه شده در این بخش به 1.3تریلیون دلار خواهد رسید. این درحالی است که این سرویسها درسال 2021 رشد 10.7درصدی داشتند و در این حوزه حدود 1.2تریلیون دلار هزینه شده است. طبق پیشبینیها این بخش در سال 2023 نیز با رشد 8.8درصدی، همچنان جایگاه دوم خود از نظر میزان سرمایهگذاری را حفظ خواهد کرد.
مراکز نگهداری داده در کانون توجه
سومین بخشی هم که در گزارش گارتنر به آن اشاره شده است، دیتاسنترها (Data Center Systems) هستند. مؤسسه گارتنر پیشبینی کرده است که این بخش در سال 2022 با رشد 4.7درصدی نسبت به 2021 روبه رو خواهد شد و میزان هزینه و سرمایهگذاری در این زمینه نیز حدود 227میلیارد دلار است. این درحالی است که در سال 2021 میزان هزینه در حوزه دیتاسنترها رشد 11.4درصدی داشت و حدود 216میلیارد دلار در این بخش هزینه شده است. برای این بخش در سال 2023 نیز رشد 4.7درصدی برآورد شده است. با توجه به افزایش استقبال مردم و سازمانها و شرکتها از دنیای دیجیتال و افزایش تولید داده و محتوا، افزایش میزان سرمایهگذاری در مراکز داده یا همان دیتاسنترها چندان دور از ذهن نیست.
افزایش استقبال از دستگاههای دیجیتال
محققان گارتنر همچنین پیشبینی کردهاند که وسایل و دستگاههای دیجیتال(Devices) چهارمین جایگاه را برای هزینه کاربران و سرمایهگذاری شرکتها و... به خود اختصاص خواهند داد. این گزارش پیشبینی میکند که این بخش در سال 2022 رشد 3.3درصدی داشته باشد و به رقم 814میلیارد دلار برسد. این رشد درسال 2021 حدود 13درصد بود و 787میلیارد دلاربرای آن هزینه شد. همچنین این مؤسسه پژوهشی انتظار دارد که رقم هزینه و سرمایهگذاری برای وسایل دیجیتال در سال 2023 کاهش داشته باشد، چراکه کووید 19 احتمالاً فروکش جدی خواهد داشت. طبق انتظارات این گزارش، میزان رشد هزینه و سرمایهگذاری در این حوزه در سال 2023 منفی 1.2درصد خواهد بود و به 804میلیارد دلار میرسد. آخرین بخش هم سرویسهای مخابراتی(Communications Services) هستند که این مؤسسه پیشبینی کرده است میزان هزینه برای این خدمات در سال 2022 به 1.46تریلیون دلار برسد که این رقم نشان از رشد 1.3درصدی دارد. این حوزه در سال 2021 نیز رشد بالایی را نسبت به دوران قبل از کرونا تجربه کرد و رقم سرمایهگذاری با رشد 3.4درصدی به 1.44تریلیون دلار رسیده بود. این رقم در 2023 نیز روبه رشد خواهد بود و با رشد 2.2درصدی به 1.49تریلیون دلار میرسد.
جمعیت سالمندان استان شمالی در برخی شهرها به 18 درصد هم میرسد
شتاب گیلان برای پیر شدن
آنچه که باعث کاهش موالید و جمعیت جوان شده بیشتر به دلیل معضلات فرهنگی و اجتماعی است تا مسائل اقتصادی
حمیده گودرزی
خبرنگار
شتاب افزایش جمعیت سالمندان در گیلان با نرخ 13 درصد در سطح این استان، رو به فزونی است و از نظر سالمندی جمعیت در رتبه اول کشوری قرار دارد.
به گفته معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، آمار رشد جمعیت سالمندان در گیلان در برخی شهرهای استان از 13 درصد هم بالاتر است. بهطوری که در برخی از شهرها از جمله رودسر این آمار به 17 تا 18 درصد میرسد اما در برخی از شهرها همانند تالش این آمار کمتر است. دکتر آبتین حیدرزاده میگوید: «جمعیت گیلان به یکباره رو به سالمندی نرفته است بلکه این پدیده پیشینهای دیرینه داشته و بهدلیل رویدادهایی که در گذر زمان رخ داده باعث کاهش زاد و ولد و افزایش جمعیت سالمند در این استان شده است».
وی مهاجرت از روستاها به شهرها و شرایط زندگی شهرنشینی، گرایش به تحصیلات عالیه (که گیلان را بعد از تهران به باسوادترین استان کشور تبدیل کرده)، از دست دادن فرصت فرزندآوری زنان بهدلیل صرف کردن زمان زیادی برای رسیدن به درجات عالی تحصیلی و ازدواج دیرهنگام و در سنین بالا، مهاجرت جوانان جویای کار به شهرهای بزرگ و صنعتی کشور و بازگشت به زادگاه خود بعد از بازنشستگی را از جمله دلایل مهم افزایش جمعیت سالمندی در استان گیلان میداند. وی درخصوص اقدامات صورت گرفته برای برون رفت از پدیده جمعیت سالمندی در استان گیلان میافزاید: «در راستای طرح جوانی جمعیت و جبران کاهش موالید که به تازگی مصوب شده است، در سطح استان 16 استراتژی از جمله زمینههای مهاجرت نخبگان و جوانان به استان گیلان با در اختیار قرار دادن تسهیلات و امکانات به آنها، استفاده از قابلیتهای استادان حوزه و دانشگاه و روانشناسان در جهت آموزش تابآوری و رفتار متقابل به زوجهای جوان در جهت پایداری خانوادهها و ممانعت از معضل طلاق که در سالهای اخیر روبه افزایش بوده است را در سطح استان در دستور کار داریم».
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی گیلان که معتقد است با استفاده از توانمندیهای سالمندان در زمینههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ضمن آن که گزینه مناسبی برای حفظ حرمت، سلامت و امید زندگی آنها میباشد بلکه میتواند در جهت آموزش جوانان و خانوادهها در بخشهای علمی، فنی، حرفهای و غیره و بهبود اجرای طرح جوانی جمعیت به ما کمک بسیاری کند، میگوید: «برای بهرهمندی از تجربههای سالمندان، سلامت نگه داشتن آنها و خدمترسانی بموقع و مناسب از اصول اولیه میباشد که در این راستا اقدامات بسیار خوبی صورت گرفته است. بهعنوان مثال سال گذشته در رودبار خدمات سالمندان مبتنی بر تلفن همراه یا بستر فناوری اطلاعات را پایلوت کردیم که موفقیتآمیز بود و بزودی هم در کل استان این طرح پیادهسازی خواهد شد».
وی در تشریح نحوه استفاده از این فناوری میافزاید: «سالمندان بدون خروج از منزل و با استفاده از تلفن همراه میتوانند خدمات سلامتی همانند مشاوره و پزشکی را دریافت کنند. همچنین پزشک خانواده آنها نیز میتواند در هر زمان و حتی در دورترین مکانی که فرد سالمند قرار دارد، پیگیر سلامتی او باشد. در واقع این کار باعث میگردد تا هم هزینه رفت و آمد و هم ریسک در معرض خطر خروج آنها از خانه که ممکن است هنگام سوار شدن وسایل شخصی یا عمومی دچار حادثه شوند، کاهش یابد».
تأثیر معضلات فرهنگی بر کاهش جمعیت
حیدرزاده در ادامه میافزاید: «آنچه که باعث کاهش موالید و جمعیت جوان شده بیشتر بهدلیل معضلات فرهنگی و اجتماعی میباشد تا مسائل اقتصادی. چرا که قدرت خرید یک کشاورز در مقایسه با 30 سال پیش تغییر چندانی نداشته است. اما در حال حاضر شاهد تک فرزندی در اکثر خانواده های کشاورزان هستیم. در واقع بسیاری از خانوادههایی وجود دارند که هم علاقهمند به داشتن دو یا چند فرزند هستند و هم وضعیت اقتصادی بسیار خوبی دارند اما باز هم تمایل به داشتن یک فرزند بیشتر است. در واقع این موضوع بیشتر یک معضل فرهنگی و اجتماعی است تا اقتصادی. لذا امیدواریم با دست در دست هم قرار دادن همه نهادهای اجتماعی، دولتی و غیردولتی و کار کردن روی زمینههای مختلف آگاهی رسانی، فلسفی و رفتاری خانوادهها بتوانیم علاقهمندی آنها به سمت فرزندآوری را فراهم کنیم زیرا تک فرزندی در آینده هم برای والدین و فرزندش بسیار سخت خواهد بود و هم اینکه جامعه کم کم به سوی سالمندی رفته و دیگر نیروی جوانی برای رسیدگی به امور سالخوردگان وجود نخواهد داشت».
وی با بیان اینکه جهت اجرای طرح جوانی جمعیت باید همه سازمانها بهطور کاربردی پای کار باشند، میگوید: «در این راستا در استان گیلان یک هفته فرزندآوری داریم که در این زمینه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی و غیر علوم پزشکی و کمیته صیانت از جمعیت طبق قانون جدید جوانی جمعیت ذیل دو شورای برنامهریزی و جمعیت در استانداری برنامههای بسیار خوبی تدوین کردهاند و فکر میکنیم با شیوهای که داریم پیش میرویم و با شرایط مناسب فرهنگی که در استان است، میتوانیم این طرح را در گیلان بومیسازی کنیم».
تعیین شهر دوستدار سالمند در گیلان
همچنین مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری گیلان نیز با اعلام خبر پیگیری یکی از شهرهای گیلان بهعنوان شهر دوستدار سالمند میگوید: «محورهای اساسی که برای این شهر در نظر گرفته شده مناسبسازی این شهر برای سالمندان در حوزههای حمل و نقل، سلامت و روان، بهداشت و ابعاد مختلف دیگر میباشد که از سوی شورای سالمندان استان و تحت نظر بهزیستی در حال بررسی و پیگیری میباشد. این در حالی است که در پی جلساتی که با حضور استاندار داشتیم، ضمن بررسی برنامههای جوانسازی جمعیت در استان به موضوع شهر دوستدار سالمند نیز پرداخته شد و کمیتهها و زیرمجموعههای آن و وظایفی که برای تحقق این طرح برای هریک از دستگاهها پیشبینی شده و برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی که در این راستا تدوین شده در حال اجرا میباشد و بزودی نیز سند راهبردی که در خصوص مباحث زیرساختی و انتظارات و استانداردهایی که باید در حوزه سالمندان در استان داشته باشیم را تدوین و عملیاتی خواهیم کرد».
سیامک حیدری؛ درباره اقدامهایی که در خصوص اجرای طرح جوانی جمعیت در استانداری صورت گرفته است، میگوید: «از سال قبل با توجه به حساسیتی که در حوزه جوانی جمعیت وجود داشت از طریق سه کارگروه اجتماعی و فرهنگی، سلامت، زنان و خانواده در استانداری مباحث مربوط به حرکتهای جمعیتی و نیازهایی که برای برون رفت از کاهش جمعیت در استان وجود دارد را بررسی کرده و در کمیته راهبردی جمعیت نیز پیگیریهای لازم را به عمل آوردیم».
وی میافزاید: «نیازسنجی در خصوص کمبودها، نقاط قوت و ضعف و ظرفیتهای ساختاری جمعیت در استان، نیازسنجی در خصوص انتظاراتی که باید از جمعیت سالخورده در استان داشته باشیم و فاصله جمعیتی استان با استانداردها از جمله مواردی بود که از طریق این کار گروهها در استانداری رصد شد و بهعنوان یکی از اولویتهای پژوهشی مورد تأیید شورای توسعه برنامهریزی استان که بهطور عموم تمامی دستگاهها نیز در آن حضور دارند، قرار گرفت. این در حالی است که با توجه به وظایف ساختاری که دستگاهها در حوزه پژوهش در ابعاد مختلف دارند بحث سالمندی جمعیت را مورد پژوهشهای خود قرار دادند که نتایج آن در اختیار کارگروهها قرار گرفت».
حیدری همچنین یادآور شد؛ «با توجه به ساختار جمعیتی گیلان و اینکه استانی مهاجرپذیر از استانهای دیگر بهعنوان مقصد بوده و بحث جوانسازی جمعیت که ایجاد اشتغال سنگ بنای اصلی آن میباشد و در این راستا نیز نیاز به ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خاصی است تا بحثهای کیفیت جمعیت شکل گیرد، میطلبد تا اعتبارات بیشتری به این استان تعلق گیرد».
با وجود اینکه افزایش طول عمر و اضافه شدن جمعیت سالمندان در سراسر دنیا را میتوان یکی از دستاوردهای قرن 21 و ناشی از بهبود شرایط بهداشتی و پیشگیری از بیماریها دانست که در نهایت، سبب افزایش امید به زندگی شده است، اما باید توجه داشت که در صورت عدم برنامهریزی مناسب، این پدیده به چالش بزرگی برای جوامع تبدیل خواهد شد. بویژه اینکه با شروع اپیدمی کووید 19، واکنشهایی را در جامعه برانگیخت که چندان خوشایند نبوده و تداوم آن بر سلامت روانی و تنهایی و انزوای سالمندان بیشتر از گذشته دامن زد و باعث افزایش اضطراب آنها گردید. از این رو با توجه به شرایط موجود، مسئولان استان گیلان را برآن داشت تا با نگاهی متفاوتتر به سالمندان و بهرهگیری از تجربیاتشان ضمن ارج نهادن به آنها در جهت اجرای طرح جوانی جمعیت گامهای بسیار مهمی بردارند.
خبرنگار
شتاب افزایش جمعیت سالمندان در گیلان با نرخ 13 درصد در سطح این استان، رو به فزونی است و از نظر سالمندی جمعیت در رتبه اول کشوری قرار دارد.
به گفته معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، آمار رشد جمعیت سالمندان در گیلان در برخی شهرهای استان از 13 درصد هم بالاتر است. بهطوری که در برخی از شهرها از جمله رودسر این آمار به 17 تا 18 درصد میرسد اما در برخی از شهرها همانند تالش این آمار کمتر است. دکتر آبتین حیدرزاده میگوید: «جمعیت گیلان به یکباره رو به سالمندی نرفته است بلکه این پدیده پیشینهای دیرینه داشته و بهدلیل رویدادهایی که در گذر زمان رخ داده باعث کاهش زاد و ولد و افزایش جمعیت سالمند در این استان شده است».
وی مهاجرت از روستاها به شهرها و شرایط زندگی شهرنشینی، گرایش به تحصیلات عالیه (که گیلان را بعد از تهران به باسوادترین استان کشور تبدیل کرده)، از دست دادن فرصت فرزندآوری زنان بهدلیل صرف کردن زمان زیادی برای رسیدن به درجات عالی تحصیلی و ازدواج دیرهنگام و در سنین بالا، مهاجرت جوانان جویای کار به شهرهای بزرگ و صنعتی کشور و بازگشت به زادگاه خود بعد از بازنشستگی را از جمله دلایل مهم افزایش جمعیت سالمندی در استان گیلان میداند. وی درخصوص اقدامات صورت گرفته برای برون رفت از پدیده جمعیت سالمندی در استان گیلان میافزاید: «در راستای طرح جوانی جمعیت و جبران کاهش موالید که به تازگی مصوب شده است، در سطح استان 16 استراتژی از جمله زمینههای مهاجرت نخبگان و جوانان به استان گیلان با در اختیار قرار دادن تسهیلات و امکانات به آنها، استفاده از قابلیتهای استادان حوزه و دانشگاه و روانشناسان در جهت آموزش تابآوری و رفتار متقابل به زوجهای جوان در جهت پایداری خانوادهها و ممانعت از معضل طلاق که در سالهای اخیر روبه افزایش بوده است را در سطح استان در دستور کار داریم».
معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی گیلان که معتقد است با استفاده از توانمندیهای سالمندان در زمینههای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ضمن آن که گزینه مناسبی برای حفظ حرمت، سلامت و امید زندگی آنها میباشد بلکه میتواند در جهت آموزش جوانان و خانوادهها در بخشهای علمی، فنی، حرفهای و غیره و بهبود اجرای طرح جوانی جمعیت به ما کمک بسیاری کند، میگوید: «برای بهرهمندی از تجربههای سالمندان، سلامت نگه داشتن آنها و خدمترسانی بموقع و مناسب از اصول اولیه میباشد که در این راستا اقدامات بسیار خوبی صورت گرفته است. بهعنوان مثال سال گذشته در رودبار خدمات سالمندان مبتنی بر تلفن همراه یا بستر فناوری اطلاعات را پایلوت کردیم که موفقیتآمیز بود و بزودی هم در کل استان این طرح پیادهسازی خواهد شد».
وی در تشریح نحوه استفاده از این فناوری میافزاید: «سالمندان بدون خروج از منزل و با استفاده از تلفن همراه میتوانند خدمات سلامتی همانند مشاوره و پزشکی را دریافت کنند. همچنین پزشک خانواده آنها نیز میتواند در هر زمان و حتی در دورترین مکانی که فرد سالمند قرار دارد، پیگیر سلامتی او باشد. در واقع این کار باعث میگردد تا هم هزینه رفت و آمد و هم ریسک در معرض خطر خروج آنها از خانه که ممکن است هنگام سوار شدن وسایل شخصی یا عمومی دچار حادثه شوند، کاهش یابد».
تأثیر معضلات فرهنگی بر کاهش جمعیت
حیدرزاده در ادامه میافزاید: «آنچه که باعث کاهش موالید و جمعیت جوان شده بیشتر بهدلیل معضلات فرهنگی و اجتماعی میباشد تا مسائل اقتصادی. چرا که قدرت خرید یک کشاورز در مقایسه با 30 سال پیش تغییر چندانی نداشته است. اما در حال حاضر شاهد تک فرزندی در اکثر خانواده های کشاورزان هستیم. در واقع بسیاری از خانوادههایی وجود دارند که هم علاقهمند به داشتن دو یا چند فرزند هستند و هم وضعیت اقتصادی بسیار خوبی دارند اما باز هم تمایل به داشتن یک فرزند بیشتر است. در واقع این موضوع بیشتر یک معضل فرهنگی و اجتماعی است تا اقتصادی. لذا امیدواریم با دست در دست هم قرار دادن همه نهادهای اجتماعی، دولتی و غیردولتی و کار کردن روی زمینههای مختلف آگاهی رسانی، فلسفی و رفتاری خانوادهها بتوانیم علاقهمندی آنها به سمت فرزندآوری را فراهم کنیم زیرا تک فرزندی در آینده هم برای والدین و فرزندش بسیار سخت خواهد بود و هم اینکه جامعه کم کم به سوی سالمندی رفته و دیگر نیروی جوانی برای رسیدگی به امور سالخوردگان وجود نخواهد داشت».
وی با بیان اینکه جهت اجرای طرح جوانی جمعیت باید همه سازمانها بهطور کاربردی پای کار باشند، میگوید: «در این راستا در استان گیلان یک هفته فرزندآوری داریم که در این زمینه اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی و غیر علوم پزشکی و کمیته صیانت از جمعیت طبق قانون جدید جوانی جمعیت ذیل دو شورای برنامهریزی و جمعیت در استانداری برنامههای بسیار خوبی تدوین کردهاند و فکر میکنیم با شیوهای که داریم پیش میرویم و با شرایط مناسب فرهنگی که در استان است، میتوانیم این طرح را در گیلان بومیسازی کنیم».
تعیین شهر دوستدار سالمند در گیلان
همچنین مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری گیلان نیز با اعلام خبر پیگیری یکی از شهرهای گیلان بهعنوان شهر دوستدار سالمند میگوید: «محورهای اساسی که برای این شهر در نظر گرفته شده مناسبسازی این شهر برای سالمندان در حوزههای حمل و نقل، سلامت و روان، بهداشت و ابعاد مختلف دیگر میباشد که از سوی شورای سالمندان استان و تحت نظر بهزیستی در حال بررسی و پیگیری میباشد. این در حالی است که در پی جلساتی که با حضور استاندار داشتیم، ضمن بررسی برنامههای جوانسازی جمعیت در استان به موضوع شهر دوستدار سالمند نیز پرداخته شد و کمیتهها و زیرمجموعههای آن و وظایفی که برای تحقق این طرح برای هریک از دستگاهها پیشبینی شده و برنامههای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدتی که در این راستا تدوین شده در حال اجرا میباشد و بزودی نیز سند راهبردی که در خصوص مباحث زیرساختی و انتظارات و استانداردهایی که باید در حوزه سالمندان در استان داشته باشیم را تدوین و عملیاتی خواهیم کرد».
سیامک حیدری؛ درباره اقدامهایی که در خصوص اجرای طرح جوانی جمعیت در استانداری صورت گرفته است، میگوید: «از سال قبل با توجه به حساسیتی که در حوزه جوانی جمعیت وجود داشت از طریق سه کارگروه اجتماعی و فرهنگی، سلامت، زنان و خانواده در استانداری مباحث مربوط به حرکتهای جمعیتی و نیازهایی که برای برون رفت از کاهش جمعیت در استان وجود دارد را بررسی کرده و در کمیته راهبردی جمعیت نیز پیگیریهای لازم را به عمل آوردیم».
وی میافزاید: «نیازسنجی در خصوص کمبودها، نقاط قوت و ضعف و ظرفیتهای ساختاری جمعیت در استان، نیازسنجی در خصوص انتظاراتی که باید از جمعیت سالخورده در استان داشته باشیم و فاصله جمعیتی استان با استانداردها از جمله مواردی بود که از طریق این کار گروهها در استانداری رصد شد و بهعنوان یکی از اولویتهای پژوهشی مورد تأیید شورای توسعه برنامهریزی استان که بهطور عموم تمامی دستگاهها نیز در آن حضور دارند، قرار گرفت. این در حالی است که با توجه به وظایف ساختاری که دستگاهها در حوزه پژوهش در ابعاد مختلف دارند بحث سالمندی جمعیت را مورد پژوهشهای خود قرار دادند که نتایج آن در اختیار کارگروهها قرار گرفت».
حیدری همچنین یادآور شد؛ «با توجه به ساختار جمعیتی گیلان و اینکه استانی مهاجرپذیر از استانهای دیگر بهعنوان مقصد بوده و بحث جوانسازی جمعیت که ایجاد اشتغال سنگ بنای اصلی آن میباشد و در این راستا نیز نیاز به ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خاصی است تا بحثهای کیفیت جمعیت شکل گیرد، میطلبد تا اعتبارات بیشتری به این استان تعلق گیرد».
با وجود اینکه افزایش طول عمر و اضافه شدن جمعیت سالمندان در سراسر دنیا را میتوان یکی از دستاوردهای قرن 21 و ناشی از بهبود شرایط بهداشتی و پیشگیری از بیماریها دانست که در نهایت، سبب افزایش امید به زندگی شده است، اما باید توجه داشت که در صورت عدم برنامهریزی مناسب، این پدیده به چالش بزرگی برای جوامع تبدیل خواهد شد. بویژه اینکه با شروع اپیدمی کووید 19، واکنشهایی را در جامعه برانگیخت که چندان خوشایند نبوده و تداوم آن بر سلامت روانی و تنهایی و انزوای سالمندان بیشتر از گذشته دامن زد و باعث افزایش اضطراب آنها گردید. از این رو با توجه به شرایط موجود، مسئولان استان گیلان را برآن داشت تا با نگاهی متفاوتتر به سالمندان و بهرهگیری از تجربیاتشان ضمن ارج نهادن به آنها در جهت اجرای طرح جوانی جمعیت گامهای بسیار مهمی بردارند.
حدود یک هفته پس از عملیات موشکی انصارالله در ابوظبی صورت گرفت
آوار موشکهای یمنی بر سر عربستان و امارات
زهره صفاری/ ساعاتی پس از اخطار دفتر سیاسی انصارالله به سرمایه گذاران خارجی برای ترک امارات، موشکها و پهپادهای ارتش یمن این بار علاوه برابوظبی و دوبی، چندین هدف در جنوب عربستان را نشانه رفتند.
به گزارش «المیادین»، «یحیی سریع»، سخنگوی ارتش یمن وابسته به انصارالله با تأیید حمله بامداد دیروز به نام «طوفان یمن2» و هدف گرفتن پایگاه هوایی «االظفره» ابوظبی؛ محل استقرار نظامیان اروپایی و امریکایی و همچنین چندین نقطه حیاتی در دوبی گفت: «این عملیات پاسخی به کشتار غیرنظامیان در حمله اخیر ائتلاف به یمن بود و ارتش علاوه بر اهدافی در امارات، با پهپادها و موشکهای «صماد 3» و «قاصف2K»، تعدادی از پایگاههای نظامی عربستان در منطقه «شروه» و مناطق حساسی در جازان و عسیر را نیز در عملیاتهایی با دقت بالا هدف گرفت.»
وی با تأکید بر آمادگی نیروهای مسلح یمن برای افزایش عملیاتهایی در آینده، بار دیگر به شرکتهای خارجی و سرمایهگذاران در امارات توصیه کرد این کشور را ترک کنند:«این کشور دیگر امن نیست، چرا که تا زمانی که تجاوز امارات به یمن و محاصره ادامه دارد امارات مورد هدف قرار میگیرد.»
در همین حال «محمد البخیتی»، رئیس دفتر سیاسی انصارالله نیز با تکرار هشدارهای «یحیی سریع» به سرمایهگذاران خارجی گفت: «امارات براساس منافع امریکا و رژیم صهیونیستی عمل کرده و حالا تاوان سنگین آن را پرداخت میکند. آنها سالها فرصت خروج از این تهاجم را داشتند و ما صبوری بسیاری داشتیم اما حالا دیگر امارات بیطرف نیست. تجاوز به یمن یک تهاجم امریکایی-اسرائیلی است که عربستان و امارات تنها ابزار اجرای آن هستند و باید هزینه این خوشخدمتی را بدهند. اما بدون شک حامیان امریکا در منطقه، بازندههای بزرگ این تقابل خواهند بود. در عین حال نیروهای مسلح یمن هرگز مواضع مسکونی امارات را هدف نخواهند گرفت چرا که آنها برادران ما هستند.»
گرچه تصاویر منتشر شده از حملات بامداد دوشنبه توسط انصارالله، اصابت موشکها و پهپادها به اهداف مورد نظر خود را نشان میدهد اما همچنان امارات و عربستان مدعی انهدام موشکها شدهاند و تنها عربستان از مجروح شدن دو نفر در زیر آوار لاشههای منهدم شده موشکها و پهپادهای انصارالله در آسمان خود و همچنین خسارات جزئی به منطقه صنعتی جازان خبر داده است. وزیر دفاع امارات ساعاتی پس از این حمله در بیانیهای نوشت: «پدافند هوایی امارات دو موشک بالستیک را در نقاط مختلف ابوظبی منهدم کرده و ما آماده مقابله با تهدیدهای آتی و دفاع از کشور هستیم.» در همین حال در فضای مجازی نیز ویدیوهایی منتشر شده که از روشن شدن آسمان ابوظبی ساعاتی پیش از سپیدهدم دوشنبه و همچنین انفجارها حکایت دارد. «الجزیره» گزارش داد در پی این حملات فرودگاه بینالمللی ابوظبی نیز به مدت یک ساعت دچار اختلال پروازی شد.
به نوشته «فارس»، دقت عمل نیروهای مسلح یمنی برای هدفگیری مواضع حساس در امارات و عربستان، امریکا و اسرائیل را نگران کرده است. به طوری که سفارت امریکا در ابوظبی، ساعاتی پس از این حمله، با اعلام هشدار امنیتی سطح بالا، دستورالعملهایی برای امریکاییهای مقیم امارات صادر کرد. همزمان تقویت فرضیه استفاده از پهپادهای اسرائیلی در حمله به شبوه، تهدیدها نسبت به رژیم صهیونیستی را نیز پررنگ و به باور کارشناسان مقامات تل آویو را آشفته کرده است. چرا که آنها به خوبی میدانند نیروهایی که قدرت هدف گرفتن ابوظبی را دارند به راحتی میتوانند کشورهای دیگر را نیز هدف قرار دهند.
اما اماراتی که هنوز از خسارات ناشی از حمله هفته گذشته به تأسیسات صنعتی خود خلاص نشده و به نوشته «الجزیره» به دلیل حجم خسارات، مجوز خبرنگاران برای ورود به محل را رد کرده، نه تنها امنیت بلکه اقتصاد خود را نیز در خطر میبیند. چرا که پس از حمله صبح دیروز، در نخستین تبعات، شاخص بورس ابوظبی 2.2 درصد و دوبی 0.3 درصد منفی شده است.
به گزارش «المیادین»، «یحیی سریع»، سخنگوی ارتش یمن وابسته به انصارالله با تأیید حمله بامداد دیروز به نام «طوفان یمن2» و هدف گرفتن پایگاه هوایی «االظفره» ابوظبی؛ محل استقرار نظامیان اروپایی و امریکایی و همچنین چندین نقطه حیاتی در دوبی گفت: «این عملیات پاسخی به کشتار غیرنظامیان در حمله اخیر ائتلاف به یمن بود و ارتش علاوه بر اهدافی در امارات، با پهپادها و موشکهای «صماد 3» و «قاصف2K»، تعدادی از پایگاههای نظامی عربستان در منطقه «شروه» و مناطق حساسی در جازان و عسیر را نیز در عملیاتهایی با دقت بالا هدف گرفت.»
وی با تأکید بر آمادگی نیروهای مسلح یمن برای افزایش عملیاتهایی در آینده، بار دیگر به شرکتهای خارجی و سرمایهگذاران در امارات توصیه کرد این کشور را ترک کنند:«این کشور دیگر امن نیست، چرا که تا زمانی که تجاوز امارات به یمن و محاصره ادامه دارد امارات مورد هدف قرار میگیرد.»
در همین حال «محمد البخیتی»، رئیس دفتر سیاسی انصارالله نیز با تکرار هشدارهای «یحیی سریع» به سرمایهگذاران خارجی گفت: «امارات براساس منافع امریکا و رژیم صهیونیستی عمل کرده و حالا تاوان سنگین آن را پرداخت میکند. آنها سالها فرصت خروج از این تهاجم را داشتند و ما صبوری بسیاری داشتیم اما حالا دیگر امارات بیطرف نیست. تجاوز به یمن یک تهاجم امریکایی-اسرائیلی است که عربستان و امارات تنها ابزار اجرای آن هستند و باید هزینه این خوشخدمتی را بدهند. اما بدون شک حامیان امریکا در منطقه، بازندههای بزرگ این تقابل خواهند بود. در عین حال نیروهای مسلح یمن هرگز مواضع مسکونی امارات را هدف نخواهند گرفت چرا که آنها برادران ما هستند.»
گرچه تصاویر منتشر شده از حملات بامداد دوشنبه توسط انصارالله، اصابت موشکها و پهپادها به اهداف مورد نظر خود را نشان میدهد اما همچنان امارات و عربستان مدعی انهدام موشکها شدهاند و تنها عربستان از مجروح شدن دو نفر در زیر آوار لاشههای منهدم شده موشکها و پهپادهای انصارالله در آسمان خود و همچنین خسارات جزئی به منطقه صنعتی جازان خبر داده است. وزیر دفاع امارات ساعاتی پس از این حمله در بیانیهای نوشت: «پدافند هوایی امارات دو موشک بالستیک را در نقاط مختلف ابوظبی منهدم کرده و ما آماده مقابله با تهدیدهای آتی و دفاع از کشور هستیم.» در همین حال در فضای مجازی نیز ویدیوهایی منتشر شده که از روشن شدن آسمان ابوظبی ساعاتی پیش از سپیدهدم دوشنبه و همچنین انفجارها حکایت دارد. «الجزیره» گزارش داد در پی این حملات فرودگاه بینالمللی ابوظبی نیز به مدت یک ساعت دچار اختلال پروازی شد.
به نوشته «فارس»، دقت عمل نیروهای مسلح یمنی برای هدفگیری مواضع حساس در امارات و عربستان، امریکا و اسرائیل را نگران کرده است. به طوری که سفارت امریکا در ابوظبی، ساعاتی پس از این حمله، با اعلام هشدار امنیتی سطح بالا، دستورالعملهایی برای امریکاییهای مقیم امارات صادر کرد. همزمان تقویت فرضیه استفاده از پهپادهای اسرائیلی در حمله به شبوه، تهدیدها نسبت به رژیم صهیونیستی را نیز پررنگ و به باور کارشناسان مقامات تل آویو را آشفته کرده است. چرا که آنها به خوبی میدانند نیروهایی که قدرت هدف گرفتن ابوظبی را دارند به راحتی میتوانند کشورهای دیگر را نیز هدف قرار دهند.
اما اماراتی که هنوز از خسارات ناشی از حمله هفته گذشته به تأسیسات صنعتی خود خلاص نشده و به نوشته «الجزیره» به دلیل حجم خسارات، مجوز خبرنگاران برای ورود به محل را رد کرده، نه تنها امنیت بلکه اقتصاد خود را نیز در خطر میبیند. چرا که پس از حمله صبح دیروز، در نخستین تبعات، شاخص بورس ابوظبی 2.2 درصد و دوبی 0.3 درصد منفی شده است.
سخنگوی دولت:
تحریم لغو نشود توافق نمیشود
گروه سیاسی/ اگر «برجام» در گذشته بد بوده چرا اکنون دولت بهدنبال آن است و نمایندگانی را هم برای توافق به مذاکرات ارسال کرده؟ این پرسش خیلی از مردم ایران است که خبرگزاری فارس از سخنگوی دولت پرسیده است. علی بهادری جهرمی در پاسخ به این سؤال گفت: دولت سیزدهم با یک توافق امضا شدهای روبهرو بود که در آن طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکرده است؛ در آن توافقنامه طرف مقابل تعهداتی داشته که به این تعهدات پایبند نبوده و خلاف آن عمل کرده است. این درحالی است که جمهوری اسلامی از زمان امضای قرارداد برجام تاکنون به تعهدات خود پایبند بوده تا به جهان اثبات کند که ایران هیچ موقع بهدنبال پشت پا زدن به تعهدات خود نبوده و نیست. وی با بیان اینکه حتی بعد از خروج ایالات متحده نیز ایران طبق مفاد برجام کاهش سطح تعهدات خود را اجرا کرد، گفت: اکنون ما با شرایطی مواجه هستیم که یک قراردادی امضا و تبدیل به قانون شده است که باید طبق آن پیش رفت. اتفاقی را دولت قبل رقم زده است و تصمیمگیری امروز باید با توجه به این واقعیت موجود صورت گیرد. بهادری تأکید کرد: عملاً با توجه به امضا شدن قرارداد در گذشته، دولت باید در کنار سایر تلاشهای دیپلماتیک، در چهارچوب برجام نیز حق خود را استیفا کند. بهادری جهرمی در ادامه این گفتوگو تأکید کرد: دولت سیزدهم از همان روز اول در مذاکرات بهدنبال لغو مؤثر کلیه تحریمها بوده است. این دولت تمام تحریمهای وضع شده را غیر قانونی و ظالمانه میداند چون این تحریمها برخلاف حقوق بینالملل و حقوق بشر است و جمهوری اسلامی ایران هیچ اقدام خلافی انجام نداده است. از اینرو باید تمامی این تحریمها برداشته شود. وی این را هم گفت که دولت هیچ توافقی که منجر به لغو تحریمها نباشد را نمیپذیرد، چه موقت باشد یا چیز دیگری. لذا توافق موقت در دستور کار دولت قرار ندارد.
افرادی در حوزه تخلفات ارزی دستگیر شدهاند
بهادری جهرمی در این گفتوگو به موضوع ارز هم ورود کرد و گفت: امروز که با شما صحبت میکنم در بازار ارز یک ثباتی ایجاد شده است و شاهد نوسان در این بازار نیستیم. این ثبات بعد از دستور رئیس جمهور مبنی بر برخورد با متخلفان و دلالان این بازار اتفاق افتاد. وی ادامه داد: زمانی که دولت سیزدهم سکان کشور را بر عهده گرفت بازار دارای نوساناتی بود و حتی نرخ ارز به بالای 30 هزار تومان نیز رسید، اما با تدابیر اقتصادی دولت و با کمک نهادهای نظارتی و قضایی این بازار روی آرامش به خود گرفت و به این عددی که امروز در بازار وجود دارد، رسید. با کمک قوه قضائیه و دادستان کل کشور افرادی درباره بازار ارز و نوسانات آن دستگیر شدهاند و پروندههایی برای آنها تشکیل شده است. بهادری جهرمی در پاسخ به این سؤال که قیمت واقعی دلار در کشور چقدر است، گفت: قیمت واقعی دلار تابع شاخصهای متعدد است که نیاز به بررسیهای کارشناسی دارد. طبیعتاً پیشفرضهایی برای نرخ ارز در تحلیلهای بودجهای وجود دارد که نظر کارشناسان اقتصادی دولت در این راستا اخذ شده است.
دولت برای حل مشکلات مردم نیازمند یک فرصت مناسب است
جهرمی در بخش دیگری از این گفتوگو عنوان کرد: باید کمک گرفتن از رسانهها را در جهت اقناع مردم استفاده کرد، زیرا تعاملات باعث میشود مردم و مسئولان از آثار و نتایج سیاستهای گذشته یا برنامههای آینده مطلع شوند که این موضوع کمک میکند دولت و ملت به یک نگاه مشترکی برسند. از اینرو باید روی نقطههایی که اولویت اساسی و برنامههای بلندمدت کشور است تمرکز شود.
وی با بیان اینکه مردم در هر کجا از عالم از حاکمیت خودشان انتظار دارند مشکلات پیشروی آنها را حل و فصل کند، گفت: در مقابل حاکمیت مسئول پاسخگویی به مردم خودش است؛ زیرا اساساً وظیفه اصلی حاکمیت این است که اقداماتی انجام دهد تا مشکلات مردم کاهش یابد یا حل شود. پس تکلیف مردم روشن است. انتظارات آنها بجا و بحق است و دولت نیز مکلف است به این درخواست مردم لبیک بگوید، اما هنوز از استقرار دولت جدید چهار ماه میگذرد و این زمان برای سروسامان دادن به مشکلات گذشته فرصت کمی است و برای حل مشکلات، دولت سیزدهم نیازمند یک فرصت مناسب است.
افرادی در حوزه تخلفات ارزی دستگیر شدهاند
بهادری جهرمی در این گفتوگو به موضوع ارز هم ورود کرد و گفت: امروز که با شما صحبت میکنم در بازار ارز یک ثباتی ایجاد شده است و شاهد نوسان در این بازار نیستیم. این ثبات بعد از دستور رئیس جمهور مبنی بر برخورد با متخلفان و دلالان این بازار اتفاق افتاد. وی ادامه داد: زمانی که دولت سیزدهم سکان کشور را بر عهده گرفت بازار دارای نوساناتی بود و حتی نرخ ارز به بالای 30 هزار تومان نیز رسید، اما با تدابیر اقتصادی دولت و با کمک نهادهای نظارتی و قضایی این بازار روی آرامش به خود گرفت و به این عددی که امروز در بازار وجود دارد، رسید. با کمک قوه قضائیه و دادستان کل کشور افرادی درباره بازار ارز و نوسانات آن دستگیر شدهاند و پروندههایی برای آنها تشکیل شده است. بهادری جهرمی در پاسخ به این سؤال که قیمت واقعی دلار در کشور چقدر است، گفت: قیمت واقعی دلار تابع شاخصهای متعدد است که نیاز به بررسیهای کارشناسی دارد. طبیعتاً پیشفرضهایی برای نرخ ارز در تحلیلهای بودجهای وجود دارد که نظر کارشناسان اقتصادی دولت در این راستا اخذ شده است.
دولت برای حل مشکلات مردم نیازمند یک فرصت مناسب است
جهرمی در بخش دیگری از این گفتوگو عنوان کرد: باید کمک گرفتن از رسانهها را در جهت اقناع مردم استفاده کرد، زیرا تعاملات باعث میشود مردم و مسئولان از آثار و نتایج سیاستهای گذشته یا برنامههای آینده مطلع شوند که این موضوع کمک میکند دولت و ملت به یک نگاه مشترکی برسند. از اینرو باید روی نقطههایی که اولویت اساسی و برنامههای بلندمدت کشور است تمرکز شود.
وی با بیان اینکه مردم در هر کجا از عالم از حاکمیت خودشان انتظار دارند مشکلات پیشروی آنها را حل و فصل کند، گفت: در مقابل حاکمیت مسئول پاسخگویی به مردم خودش است؛ زیرا اساساً وظیفه اصلی حاکمیت این است که اقداماتی انجام دهد تا مشکلات مردم کاهش یابد یا حل شود. پس تکلیف مردم روشن است. انتظارات آنها بجا و بحق است و دولت نیز مکلف است به این درخواست مردم لبیک بگوید، اما هنوز از استقرار دولت جدید چهار ماه میگذرد و این زمان برای سروسامان دادن به مشکلات گذشته فرصت کمی است و برای حل مشکلات، دولت سیزدهم نیازمند یک فرصت مناسب است.
همزمان با دومین روز برپایی نمایشگاه مجازی کتاب تهران عنوان شد
فروش 9 میلیارد تومانی در یک روز
گروه فرهنگی: آمار منتشر شده از سوی متولیان برپایی دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران از فروش تقریبی 130 هزار نسخهای در روز نخست آن خبر می دهد. از سوی دیگر خبرهایی مبنی بر شروع تغییراتی مهم در چگونگی برنامهریزی برای نمایشگاه فیزیکی کتاب تهران در سال آینده نیز منتشر شده است.
ثبت 24 هزار و 924 کتاب
علی رمضانی رئیس دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران در همین رابطه به روابط عمومی نمایشگاه گفت: «در نخستین روز از دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران ۱۲۹ هزار و ۴۴۸ نسخه کتاب به مبلغ ۸۹ میلیارد و ۴۶۷ میلیون و ۷۸۶ هزار و۵۴۷ ریال در سراسر کشور به فروش رسیده است.»
بر اساس گفتههای این مسئول فرهنگی، آمار مذکور در نتیجه ثبت 24 هزار و 924 کتاب از سوی مردم است که از این تعداد ۱۰ هزار و ۷۸ سفارش کتاب از سوی ناشران حاضر در این نمایشگاه ارسال شده و ۱۴ هزار و ۸۴۶ سفارش نیز در انتظار ارسال است.
رمضانی درباره میزان و مبلغ تعرفههای پستی هم ادامه داد: «تغییری در میزان و مبلغ تعرفههای پستی برای ارسال کتاب از سوی ناشران صورت نگرفته است. حملونقل پستی بستههای با قیمت فاکتور کمتر از ۵۰ هزار تومان برای ناشران رایگان است و برای بستههای تا وزن دو کیلوگرم، مبلغ هفت هزار تومان دریافت میشود. همچنین کرایه پستی بستههای با وزن بیش از دو کیلوگرم شامل تخفیف ۱۰ درصدی خواهد بود.»
انتشار این آمار درباره نمایشگاه مجازی کتاب در حالی است که به نقل از یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خبرهایی از برپایی نمایشگاه کتاب تهران به شکل فیزیکی در سال آینده منتشر شده است.
امکان خرید حضوری حذف نمیشود
احمدوند در همین رابطه از برگزاری سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با ساختاری جدید و کمرنگ شدن بخش فروشگاهی آن به مهر، خبر داد و گفت: «درباره نمایشگاه فیزیکی کتاب تهران هم باید بگویم که اگر ستاد ملی مقابله با کرونا مجوز آن را صادر کند و شرایط مطلوب باشد در دهه سوم اردیبهشت سال آینده این نمایشگاه برگزار خواهد شد.»
به گفته احمدوند به احتمال بسیار زیاد در آن رویداد ما همزمان هم نمایشگاه مجازی و هم نمایشگاه حضوری را خواهیم داشت. او تأکید کرد: «در آن نمایشگاه تلاش خواهیم کرد تا مردم را به خرید از نمایشگاه مجازی ترغیب کنیم و به همین دلیل تسهیلات یعنی یارانه، تخفیفها و خدمات پست را به سمت خرید مجازی پیش خواهیم برد و البته امکان خرید حضوری را هم از مردم سلب نخواهیم کرد، یعنی ناشران در آن نمایشگاه حضور داشته و تولیدات خود را عرضه خواهند کرد، اما با توجه به اینکه مزایای خرید به سمت خرید مجازی سوق پیدا میکند، علاقهمندان میتوانند کتابهای خود را از این طریق تهیه کنند.»
احمدوند ادامه داد: «ما فضای فروشگاهی را بهطور کامل حذف نخواهیم کرد، چرا که یکی از ویژگیهای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است. شاید چندان مطلوب نباشد که نمایشگاه کتاب تهران حتماً مانند نمایشگاه فرانکفورت شود. با این حال باید به سمتی برویم که در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران صرفاً اتفاقات فرهنگی رخ دهد.»
بنابر خبر دیگری، سعید مجیدی مدیر فعالیتهای فرهنگی دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران هم به ایبنا گفت: «در دومین دوره نمایشگاه مجازی کتاب تهران برای اجرای بیش از 100 برنامه ملی و برگزاری 13 نشست بینالمللی برنامهریزی شده است. برنامههای فرهنگی امسال در سه سطح ستادی، ملی و بینالمللی برگزار میشود.»
به گفته مجیدی در ادوار گذشته بیشتر نشستهای نمایشگاه کتاب تهران به صورت تخصصی برگزار میشد اما امسال تلاش شده به جنبه ترویجی نشستهای نمایشگاه توجه بیشتری شود تا استقبال از این برنامههای فرهنگی افزایش پیدا کند.
گفتنی است دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران از سوم بهمنماه آغاز شده و تا دهم بهمن به مدت هشت روز ادامه دارد. علاقهمندان برای بازدید و خرید کتاب میتوانند به ketab.ir مراجعه کنند.
ثبت 24 هزار و 924 کتاب
علی رمضانی رئیس دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران در همین رابطه به روابط عمومی نمایشگاه گفت: «در نخستین روز از دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران ۱۲۹ هزار و ۴۴۸ نسخه کتاب به مبلغ ۸۹ میلیارد و ۴۶۷ میلیون و ۷۸۶ هزار و۵۴۷ ریال در سراسر کشور به فروش رسیده است.»
بر اساس گفتههای این مسئول فرهنگی، آمار مذکور در نتیجه ثبت 24 هزار و 924 کتاب از سوی مردم است که از این تعداد ۱۰ هزار و ۷۸ سفارش کتاب از سوی ناشران حاضر در این نمایشگاه ارسال شده و ۱۴ هزار و ۸۴۶ سفارش نیز در انتظار ارسال است.
رمضانی درباره میزان و مبلغ تعرفههای پستی هم ادامه داد: «تغییری در میزان و مبلغ تعرفههای پستی برای ارسال کتاب از سوی ناشران صورت نگرفته است. حملونقل پستی بستههای با قیمت فاکتور کمتر از ۵۰ هزار تومان برای ناشران رایگان است و برای بستههای تا وزن دو کیلوگرم، مبلغ هفت هزار تومان دریافت میشود. همچنین کرایه پستی بستههای با وزن بیش از دو کیلوگرم شامل تخفیف ۱۰ درصدی خواهد بود.»
انتشار این آمار درباره نمایشگاه مجازی کتاب در حالی است که به نقل از یاسر احمدوند، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خبرهایی از برپایی نمایشگاه کتاب تهران به شکل فیزیکی در سال آینده منتشر شده است.
امکان خرید حضوری حذف نمیشود
احمدوند در همین رابطه از برگزاری سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با ساختاری جدید و کمرنگ شدن بخش فروشگاهی آن به مهر، خبر داد و گفت: «درباره نمایشگاه فیزیکی کتاب تهران هم باید بگویم که اگر ستاد ملی مقابله با کرونا مجوز آن را صادر کند و شرایط مطلوب باشد در دهه سوم اردیبهشت سال آینده این نمایشگاه برگزار خواهد شد.»
به گفته احمدوند به احتمال بسیار زیاد در آن رویداد ما همزمان هم نمایشگاه مجازی و هم نمایشگاه حضوری را خواهیم داشت. او تأکید کرد: «در آن نمایشگاه تلاش خواهیم کرد تا مردم را به خرید از نمایشگاه مجازی ترغیب کنیم و به همین دلیل تسهیلات یعنی یارانه، تخفیفها و خدمات پست را به سمت خرید مجازی پیش خواهیم برد و البته امکان خرید حضوری را هم از مردم سلب نخواهیم کرد، یعنی ناشران در آن نمایشگاه حضور داشته و تولیدات خود را عرضه خواهند کرد، اما با توجه به اینکه مزایای خرید به سمت خرید مجازی سوق پیدا میکند، علاقهمندان میتوانند کتابهای خود را از این طریق تهیه کنند.»
احمدوند ادامه داد: «ما فضای فروشگاهی را بهطور کامل حذف نخواهیم کرد، چرا که یکی از ویژگیهای نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران است. شاید چندان مطلوب نباشد که نمایشگاه کتاب تهران حتماً مانند نمایشگاه فرانکفورت شود. با این حال باید به سمتی برویم که در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران صرفاً اتفاقات فرهنگی رخ دهد.»
بنابر خبر دیگری، سعید مجیدی مدیر فعالیتهای فرهنگی دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران هم به ایبنا گفت: «در دومین دوره نمایشگاه مجازی کتاب تهران برای اجرای بیش از 100 برنامه ملی و برگزاری 13 نشست بینالمللی برنامهریزی شده است. برنامههای فرهنگی امسال در سه سطح ستادی، ملی و بینالمللی برگزار میشود.»
به گفته مجیدی در ادوار گذشته بیشتر نشستهای نمایشگاه کتاب تهران به صورت تخصصی برگزار میشد اما امسال تلاش شده به جنبه ترویجی نشستهای نمایشگاه توجه بیشتری شود تا استقبال از این برنامههای فرهنگی افزایش پیدا کند.
گفتنی است دومین نمایشگاه مجازی کتاب تهران از سوم بهمنماه آغاز شده و تا دهم بهمن به مدت هشت روز ادامه دارد. علاقهمندان برای بازدید و خرید کتاب میتوانند به ketab.ir مراجعه کنند.
چرا همافزایی راهبردی با مسکو اهمیت دارد؟
حنیف غفاری
دکترای روابط بینالملل
طی روزهای اخیر و با سفر موفقیتآمیز رئیس جمهور کشورمان به مسکو، شاهد طرح برخی دیدگاهها و ادعاها درخصوص راهبرد «نگاه به شرق» در حوزه سیاست خارجی کشور هستیم. برخی از این ادعاهای سلبی ناظر بر «نگاه مبنایی غربگرایانه مدعیان» و برخی ناظر بر «عدم آگاهی نسبت به مناسبات بینالملل» هستند. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت. نخست اینکه غرب خصومت ماهوی خود را با جمهوری اسلامی ایران طی 43 سال اخیر به اثبات رسانده است. اساساً آنچه تحت عنوان «گفتمان انقلاب اسلامی» طی دهههای اخیر تبلور یافته است، به یک خط قرمز تئوریک و عملیاتی در اتاقهای فکر امریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی تبدیل شده و بازیگران غربی این نگاه «تهدید محور» را طی سالهای اخیر بسط و گسترش دادهاند. محصول این رویکرد سلبی را در نوع رفتار متحدان غرب در منطقه نیز (در تقابل با نظام جمهوری اسلامی) مشاهده میکنیم.
نکته دوم اینکه در سال 1395، پس از انعقاد توافق هستهای میان ایران و اعضای 1+5، واشنگتن و تروئیکای اروپایی هر دو در عمل نشان دادند که کمترین اعتمادی به آنها در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور و ترسیم استراتژیهای ایجابی در قبال آنها، نتیجهای جز خسران نخواهد داشت. دولت اوباما رسماً با جلوگیری از عادی سازی روابط تجاری ایران و دیگر کشورها، ماده 29 برجام را نقض کرد. دولت ترامپ نیز رسماً از توافق هستهای خارج شد و تروئیکای اروپایی نیز در پیشبرد استراتژی فشار حداکثری علیه ایران به بازوان اجرایی واشنگتن تبدیل شدند. در دوران ریاست جمهوری بایدن نیز «مهار حداکثری ایران قدرتمند» تبدیل به یک نقشه راه استراتژیک شده است. کارشکنیهای آشکار مقامات امریکایی و اروپایی در مسیر رفع تحریمهای ضد ایرانی در مذاکرات وین نیز نشأت گرفته از همین نگاه کلان است. نکته سوم اینکه ما در ترسیم مناسبات خود با روسیه و چین، با کلید واژهای به نام «همافزایی راهبردی» مواجه هستیم. مقدمات همافزایی راهبردی بازیگران در حوزه روابط بینالملل مشخص است؛ احصای ظرفیتهای موجود، ترسیم اهداف مشترک در دفع تهدیدها و کسب فرصتها، آیندهپژوهی واقعبینانه بازیگران در قبال تحولات پیش رو و تأمین منافع ملی بازیگران. ایران، روسیه و چین هر سه بازیگرانی هستند که دارای دشمنی مشترک به نام امریکا هستند. از سوی دیگر، هر سه بازیگر به لحاظ مؤلفههای قدرت سخت، بهرهمندی از ظرفیتهای ژئوپلیتیکی و قدرت بلوکسازی در نظام بینالملل، توان مناسبی جهت ترسیم و کسب فرصتهای مشترک دارند. پس در اینجا «همگرایی نتیجهمحور» موضوعیت دارد. با تقویت قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران از یک سو و حرکت مستمر مسکو و پکن به سوی قطبیت در نظام بینالملل، جریانهای مخالف همگرایی و همافزایی بازیگران غیرغربی بیش از هر زمان دیگری نگران ابطال تز همیشگی خود مبنی بر «تسلط گفتمان لیبرال دموکراسی» و «تثبیت نظام سرمایهداری» در جهان امروز هستند. سفر آیتالله رئیسی، رئیس جمهور کشورمان به مسکو نه تنها نقطه آشکارساز همافزایی راهبردی ایران و روسیه محسوب میشود، بلکه از تسلط نگاه مبتنی بر «واقعگرایی پیشبرنده» در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان پرده برمیدارد. پس از عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای و افزایش نقشآفرینی کشورمان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بسیاری از مناسبات و همکاریهای امنیتی، تجاری، سیاسی و اقتصادی میتواند با همکاری طرفین به فعلیت برسد. پیششرط این موضوع، ترسیم یک چهارچوب همکاری راهبردی میان ایران، روسیه و چین است. عزم راسخ دولت و دستگاه دیپلماسی ما در تکمیل این روند، کاتالیزور و عاملی تسریعکننده در رسیدن به این چهارچوب همکاری محسوب میشود.
دکترای روابط بینالملل
طی روزهای اخیر و با سفر موفقیتآمیز رئیس جمهور کشورمان به مسکو، شاهد طرح برخی دیدگاهها و ادعاها درخصوص راهبرد «نگاه به شرق» در حوزه سیاست خارجی کشور هستیم. برخی از این ادعاهای سلبی ناظر بر «نگاه مبنایی غربگرایانه مدعیان» و برخی ناظر بر «عدم آگاهی نسبت به مناسبات بینالملل» هستند. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت. نخست اینکه غرب خصومت ماهوی خود را با جمهوری اسلامی ایران طی 43 سال اخیر به اثبات رسانده است. اساساً آنچه تحت عنوان «گفتمان انقلاب اسلامی» طی دهههای اخیر تبلور یافته است، به یک خط قرمز تئوریک و عملیاتی در اتاقهای فکر امریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی تبدیل شده و بازیگران غربی این نگاه «تهدید محور» را طی سالهای اخیر بسط و گسترش دادهاند. محصول این رویکرد سلبی را در نوع رفتار متحدان غرب در منطقه نیز (در تقابل با نظام جمهوری اسلامی) مشاهده میکنیم.
نکته دوم اینکه در سال 1395، پس از انعقاد توافق هستهای میان ایران و اعضای 1+5، واشنگتن و تروئیکای اروپایی هر دو در عمل نشان دادند که کمترین اعتمادی به آنها در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور و ترسیم استراتژیهای ایجابی در قبال آنها، نتیجهای جز خسران نخواهد داشت. دولت اوباما رسماً با جلوگیری از عادی سازی روابط تجاری ایران و دیگر کشورها، ماده 29 برجام را نقض کرد. دولت ترامپ نیز رسماً از توافق هستهای خارج شد و تروئیکای اروپایی نیز در پیشبرد استراتژی فشار حداکثری علیه ایران به بازوان اجرایی واشنگتن تبدیل شدند. در دوران ریاست جمهوری بایدن نیز «مهار حداکثری ایران قدرتمند» تبدیل به یک نقشه راه استراتژیک شده است. کارشکنیهای آشکار مقامات امریکایی و اروپایی در مسیر رفع تحریمهای ضد ایرانی در مذاکرات وین نیز نشأت گرفته از همین نگاه کلان است. نکته سوم اینکه ما در ترسیم مناسبات خود با روسیه و چین، با کلید واژهای به نام «همافزایی راهبردی» مواجه هستیم. مقدمات همافزایی راهبردی بازیگران در حوزه روابط بینالملل مشخص است؛ احصای ظرفیتهای موجود، ترسیم اهداف مشترک در دفع تهدیدها و کسب فرصتها، آیندهپژوهی واقعبینانه بازیگران در قبال تحولات پیش رو و تأمین منافع ملی بازیگران. ایران، روسیه و چین هر سه بازیگرانی هستند که دارای دشمنی مشترک به نام امریکا هستند. از سوی دیگر، هر سه بازیگر به لحاظ مؤلفههای قدرت سخت، بهرهمندی از ظرفیتهای ژئوپلیتیکی و قدرت بلوکسازی در نظام بینالملل، توان مناسبی جهت ترسیم و کسب فرصتهای مشترک دارند. پس در اینجا «همگرایی نتیجهمحور» موضوعیت دارد. با تقویت قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران از یک سو و حرکت مستمر مسکو و پکن به سوی قطبیت در نظام بینالملل، جریانهای مخالف همگرایی و همافزایی بازیگران غیرغربی بیش از هر زمان دیگری نگران ابطال تز همیشگی خود مبنی بر «تسلط گفتمان لیبرال دموکراسی» و «تثبیت نظام سرمایهداری» در جهان امروز هستند. سفر آیتالله رئیسی، رئیس جمهور کشورمان به مسکو نه تنها نقطه آشکارساز همافزایی راهبردی ایران و روسیه محسوب میشود، بلکه از تسلط نگاه مبتنی بر «واقعگرایی پیشبرنده» در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان پرده برمیدارد. پس از عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای و افزایش نقشآفرینی کشورمان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بسیاری از مناسبات و همکاریهای امنیتی، تجاری، سیاسی و اقتصادی میتواند با همکاری طرفین به فعلیت برسد. پیششرط این موضوع، ترسیم یک چهارچوب همکاری راهبردی میان ایران، روسیه و چین است. عزم راسخ دولت و دستگاه دیپلماسی ما در تکمیل این روند، کاتالیزور و عاملی تسریعکننده در رسیدن به این چهارچوب همکاری محسوب میشود.
انتقاد نایب رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران از فروش کتاب در فروشگاه های چندمنظوره اینترنتی
برای عدهای فرق نمیکند پیچ و مهره بفروشند یا کتاب
مریم شهبازی
خبرنگار
با وجود همه تبعاتی که شیوع بیماری کرونا و محدودیتهای حاصل از آن بر صنعت نشر تحمیل کرده، این پاندمی از برخی جهات هم سبب تحولات مثبتی شده است. نمونهاش همین نمایشگاه مجازی کتاب تهران که شاهد برگزاری دومین دوره آن هستیم. این روزها برای اهالی کتاب و جامعه کتابخوان اهمیت بسیاری دارد چراکه هم شرایطی برای تسهیل در دسترسی مردم به تازههای نشر فراهم شده و هم اینکه ناشران فرصت بهتری برای طرح مشکلات پیش روی خود یافتهاند. در گفتوگویی با «محمود آموزگار» نویسنده، مدیر مسئول نشر «آمه» و همچنین نایب رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران نگاهی به تجربه برگزاری مجازی نمایشگاه کتاب تهران داشتیم که میخوانید.
سال گذشته نخستین دوره نمایشگاه مجازی کتاب برگزار شد. این تجربه که در نتیجه محدودیتهای کرونایی حاصل شد چه رهاوردی برای صنعت نشرمان داشته است؟
علاقهمندی عموم به استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی و همچنین بهرهمندی از فضای مجازی رشد قابل توجهی پیدا کرده؛ در این دو سال چند مرتبهای به توصیه ستاد ملی مقابله با کرونا شاهد اعمال قرنطینه بودیم که طبیعتاً کتابفروشیها هم از آن در امان نبودند. با این حال اتفاقی که خودم به شخصه آن را دنبالکردم تلاش کتابفروشان برای استفاده از امکانات فضای مجازی برای جلوگیری از تعطیلی فروش آثارشان بود. برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب را که این روزها شاهد برپایی دومین دورهاش هستیم میتوان از مشهودترین مصداقهای علاقهمندی مردم به بهرهمندی از امکانات فضای مجازی دانست. از این طریق هم مردم بهعنوان خریداران این کالای فرهنگی و هم ناشران یاد گرفتند که چطور از فضای مجازی در زمینه دسترسی به کتاب بهره ببرند. ناشران از این طریق متوجه شدند که چطور میتوان با استفاده از تسهیلات فضای مجازی دست به کاهش برخی هزینهها زد. به هر حال در تجربه مجازی نیازی به همراهی آن تعداد از پرسنلی که در نمایشگاه حضوری شرکت داشتند نیست. از طرفی رفتوآمدها و هزینههای مرتبط با آن هم حذف میشود.
البته این مصادیق را به نحو دیگری برای بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب هم میتوان برشمرد!
بله. طی این سالها نه تنها ناشران شهرستانی، بلکه حتی دانشجویان و کتابخوانهایی که از دیگر استانها و شهرها برای اطلاع از تازههای نشر و خرید کتاب عازم پایتخت میشدند ناگزیر به در نظر گرفتن برخی مبالغ و حتی برنامهریزیها بودند. برای این سفر اگر فقط دو، سه روز در نظر میگرفتند هم نیازمند مرخصی تحصیلی یا کاری بود.
تسهیل در دسترسی به کتاب که از طریق نمایشگاه مجازی میسر شده چقدر به برقراری بیشتر عدالت فرهنگی کمک میکند؟
وقتی بحث اجبار به صرف هزینههای اینچنینی باشد همه قادر به بهرهمندی از نمایشگاه نمیشوند، حالا بماند که بحث برنامهریزی زمانی هم در میان است. سال گذشته با همراهی سازمان پست، علاقهمندانی از دورافتادهترین نقاط کشور هم دست به خرید آثار انتخابی خود زدند. برپایی نمایشگاه مجازی کتاب سال گذشته منجر به کسب تجربه موفقی برای صنعت نشروناشران شد. از همین بابت معتقدم که بهرهمندی از امکانات فضای مجازی در برگزاری نمایشگاه کتاب به برقراری هرچه بیشتر عدالت فرهنگی در کشورمان کمک میکند. بگذارید به مصداقهایی خارجی اشاره کنم. بجز برخی کشورها، در اغلب نقاط جهان دولتها در این مدتی که کرونا شیوع یافته قادر به حمایت از کتابفروشان نبودند. بهعنوان نمونه آغاز قرنطینه در مکزیک بهدنبال شیوع این پاندمی سبب فروش نرفتن کتابها و توقف کار ناشران در انتشار دیگر آثار شد. چیزی نمانده بود صنعت نشر مکزیک ورشکست شود با این حال موفق به بهبود شرایط شدند. در نشر ما هم با وجود اوضاع نامطلوبی که تحریمها و بعدتر هم محدودیتهای کرونایی سبب شد، صنعت نشرمان توانسته برقرار بماند.
برای جلوگیری از خاموشی صنعت نشرکشور در این دو سال چه سهمی را میتوان برای نمایشگاه مجازی کتاب تهران قائل بود؟
در شرایطی که امکان برپایی نمایشگاه کتاب تهران به روال سابق آن میسر نبود نمایشگاه مجازی کمک بسیاری کرد. درهمین باره گزارشی در تازهترین شماره مجله بخارا از نمایشگاه «گوادالاخارا» مکزیک نوشتهام که در بردارنده تجربههایی مشابه خودمان است. در شرایطی که اهالی نشر مکزیک مشکلات یاد شده را پشت سر گذاشتند که از هیچ گونه کمک دولتی بهرهمند نبودند. با این حال با روی آوردن به فضای مجازی و فناوریهای نوین از پس خلأهایی که شیوع کرونا سبب شده بود برآمدند. اتفاقی که در نشر ما هم رخ داد.
البته محدودیتهای کرونایی در کنار برگزاری مجازی نمایشگاه کتاب حتی سبب جلب توجه مردم به دیگر اشکال انتشار آثار هم شد!
بله، در همین دو سال مردم بیش از گذشته به سراغ کتابهای صوتی و الکترونیکی رفتند، البته در این رابطه با برخی مشوقهای دولتی هم روبهرو بودیم. ناگفته نماند بخشی از مشکلات چند سال اخیر، از جمله بحران کاغذ هیچ ارتباطی با بیماری کرونا ندارد. فضای مجازی تنها به فروش کتاب محدود نشد، حتی بخشی از برنامههای مرتبط با این حوزه، از جمله نشستهای نقد و بررسی آثار نیز در بستر فضای مجازی و با استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی برگزار شدند. بهعنوان نمونه به اندازه عمر بیماری کرونا در کشورمان شاهد برپایی برنامههای داستان خوانی درفضای مجازی و شبکههای اجتماعی هستیم. مواردی که به برخی از آنها اشاره شد از جمله ویژگی های دنیای مدرن است که در برخی کشورها با سرعت کندتری پیش میرفت اما شیوع این پاندمی به آن سرعت بخشید.
با این حال به نظر میرسد که در مجموع این رویدادهای نوین نشرمان هنوز با نظمی که بایسته است روبهرو نشدهایم!
تا به اینجا بخشی از کاستیها یا خلأها ناگزیر بوده چراکه اتفاقات تازهای در میان است که درباره آنها پیشتر تجربهای نداشتهایم. منتها از این به بعد نیازمند حکمفرمایی نظم و ترتیب درستی در روند فعالیتهای حوزه کتاب در فضای مجازی هستیم. در غیر این صورت ممکن است با تبعات زیادی روبهرو شویم.
چه پیشنهادی برای حکمفرمایی این نظم دارید؟ در این رابطه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و صنوف نشر چقدر اثرگذار خواهند بود؟
در این رابطه بیش از همه نیازمند تدوین برخی قوانین و تأمین ضمانت اجرایی آنها هستیم. بنا بر تجربهای که در زمینه نشر و مسائل حقوقی دارم به عینه میبینم که در شرایط فعلی بواسطه خلأهای قانونی در زمینه نشر با افسارگسیختگی زیادی روبهرو هستیم. افرادی خارج از بدنه نشر به فعالیتهای این عرصه ورود پیدا کردهاند که هیچ تخصصی درباره کتاب و مسائل مرتبط با آن ندارند. برای اغلب اینها هیچ فرقی ندارد که پیچ و مهره بفروشند یا کتاب! از بارزترین مصادیق آن میتوان به دیجیکالا و همچنین انواع دیگری از استارتاپها اشاره کرد که در کنار انواع دیگری از کالاها، دست به عرضه کتاب هم میزنند. اینها تقدم و تأخر صنعت نشر را رعایت نمیکنند. نزدیک به 50- 40 درصد هم از ناشر تخفیف میگیرند و بر همین اساس کتابها را با قیمتهایی بسیار کمتر از پشت جلدشان در سایتها و اپلیکیشنها به فروش میرسانند. در چنین شرایطی کتابفروشی قادر به رقابت با اینها نیستند. در صورتی که راهکاری برای حل این قبیل معضلات اندیشیده نشود این بههم ریختگی در درازمدت سبب حذف کتابفروشیها میشود. طی این ماهها خود من با تماسهای بسیاری از سوی همکاران کتابفروش روبهرو شدهام مبنی براینکه در شرایط فعلی باید چه کرد تا آسیب بیشتری متوجه نشرمان نشود. مشکلاتی که اپلیکیشنها و سایتهای فروش برای کتاب سبب شدهاند، مسائلی جدیدی است که پیشتر با آنها روبهرو نبودیم. مسائل فروشگاههای چندمنظوره متعلق به سالهای اخیر است که مسئولان باید زودتر چارهای برای حلشان بیندیشند.
در نظر گرفتن درصد تخفیفها مگر نباید تحت نظر اتحادیه باشد؟
در روند طبیعی، تخفیفها باید تحت کنترل اتحادیه باشد، اما وضعیت بازار به گونهای شده که استارتاپها و اپهایی نظیر اسنپ یا دیجیکالا تمکین نمیکنند. آنها مجوز فروش کالاهای خود را از اتحادیههای چند منظوره میگیرند.
تا پیش از اعلام شیوع کرونا در کشورمان، اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در تعامل با اتاق اصناف و سازمانهای مرتبط درصدد حتی کنترل شبهنمایشگاهها برای جلوگیری ازارائه تخفیفهای اینچنینی بودند، آن پیگیریها راه به جایی نبرد؟
همانطور که اشاره کردید شیوع بیماری کرونا در روند بسیاری از این قبیل اقدامات اختلال ایجاد کرد.در این فروشگاههای چند منظوره در میان کالاهای خود از انبردست تا کتاب موجود هست. هرچیزی که قابلیت فروش داشته باشد در میان کالاهای آنان وجود دارد. بهانه اتاق اصناف یا مسئولان صنفی و وزارت صنعت، معدن و تجارت این است که اینها نمیتوانند از همه اتحادیهها جواز کسب کنند اما نظارت و کنترل باید در اختیار نهاد مربوطه باشد. دیجیکالا یا هر فروشگاه اینترنتی دیگری، در صورتی که قصد فروش کتاب داشته باشند حتماً باید از اتحادیه ناشران و کتابفروشان مجوز بگیرند. جالب است که این گلایهها تنها به حوزه کتاب محدود نمیشود حتی اتحادیه کشاورزان هم شکایتهای مشابهی دارند. اینجا هم حقوق مصرف کننده آسیب میبیند و هم تولیدکنندگان با مسائل مختلفی دست به گریبان میشوند. البته ناگفته نماند که ما در دیگر کالاها با تخفیفهایی از این جنس روبهرو نیستیم. وقتی بحث تخفیف درباره هر کالایی به میان میآید یعنی فروشنده با دریافت سود کمتری، آنچه را به خودش تعلق دارد با مصرف کننده تقسیم کند. اما درباره کتاب شرایط بسیار متفاوتتر از دیگر کالاها است و ساز و کار متفاوتی هم دارد.
البته ناگفته نماند که در خرید بسیاری از کالاها، خریدار توقع تخفیف ندارد اما درباره کتاب بهرغم مشکلات پیش روی صنعت نشرمان ترجیح مردم به خرید آثار مورد علاقه خود با تخفیفهایی رایج در برپایی نمایشگاهها یا طرحهای تخفیف فصلی است.
بله، متأسفانه با وجود قیمت به مراتب کمتر کتاب در مقایسه با بسیاری از کالاها، مردم ترجیح میدهند فهرست مورد نظر خود را موقع عرضه کتابها با تخفیف خریداری کنند. این مسألهای است که فروشگاههای چند منظوره هم به آن دامن زدهاند. ای کاش علاقهمندان بدانند وضعیت انتشار کتاب و روند تولید آن متفاوت از دیگر کالاها است. قیمت تمام شده کتابی که در شرایط فعلی تولید میشود بین 2 تا 3 برابر افزایش پیدا کرده و تبدیل به قیمت پشت جلد میشود. تازه این در شرایطی است که شاید فقط 10 درصد عناوینی که طی یک سال از سوی هر ناشر منتشر شده با اقبال مخاطب روبهرو میشوند. وگرنه 90 درصد مابقی آن در انبارها خاک میخورد. کافی است سری به ناشران بزنید تا مصداقهای این گفتهام را به عینه ببینید. اینها را گفتم که مردم هم بدانند فعالیت در عرصه نشر مستلزم تحمل زیانهای مختلفی است و نمیتوان همچون سایر کالاها از کتابفروشان توقع تخفیفهای آنچنانی داشت.
در چنین شرایطی چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
تجربه دیگر کشورها میتواند از جمله این راهکارها باشد. برخی کشورهای اروپایی قانونی به عنوان «قیمت ثابت کتاب» را درنظر گرفتهاند. این یکی از راههای حمایتی از کتاب و فروشندگانش به شمار میآید. فروشگاههای بزرگ کتاب هرچقدر هم وسیع باشند به اندازه نیاز کل کشور که نیستند، در چنین شرایطی حفظ حیات کتابفروشیهای دایر در دیگر شهرها و روستاها اهمیت زیادی پیدا میکند. قانون قیمت ثابت کتاب اقدام خوبی برای حمایت از این کتابفروشی ها است.
این قانون، عرضه کنندگان کتاب را ملزم به رعایت چه مواردی میکند؟
این قانون تأکید دارد که قیمت ثابت کتاب، همان مبلغی است که پشت جلد آثار درج میشود. بر این اساس هیچ فروشندهای، چه در خلال برگزاری نمایشگاهها، چه فروش در سایتها یا در کتابفروشیها قادر به تغییر در قیمت نیست. حالا فرقی ندارد کتابی که سود آن با توجه به قیمت پشت جلد به فرض 10 یورو است در فروشگاههای زنجیرهای بزرگ همچون «فنک» در فرانسه به فروش برسند یا در یک کتابفروشی کوچک، در شهری دورافتاده. فروشندگان کتاب در فضای مجازی هم باید از آن پیروی کنند. اما شرایط در کشور ما بسیار متفاوت است. برخی ناشران ما که کتابفروشی هم دارند، کتابها را در سایت خود با 30 درصد تخفیف به فروش میرسانند و کسی نیست که بر آن نظارت کند. خب در این شرایط مسلم است که برای کتابفروش عادی قدرت رقابت باقی نمیماند. تازه این در شرایطی است که اوضاع به واسطه فروشگاههای چند منظوره و سایتهای فروش دشوارتر از قبل شده و دیگر فقط بحث ناشر کتابفروشان در میان نیست. در صنعت نشر ما هم جای چنین قانونی خالی است. کشور انگلیس تا سال 1997 از این قاعده تبعیت میکرد اما بعدتر در سیاستهای اقتصادی خود راه امریکاییها را در پیش گرفت. بعد از کنار گذاشتن این قانون، به گفته اتحادیه ناشران و کتابفروشان بریتانیا، ظرف یک دهه حدود یکهزار کتابفروشی در این کشور تعطیل شدند. بگذارید مثال دیگری بزنم، برای دورهای تعداد کتابفروشیهای پاریس بیشتر از تعداد کل کتابفروشیهای امریکا بود. این چند نمونه را گفتم که بدانید با درنظر گرفتن چنین قانونی تا چه اندازه میتوان به صنعت نشر سر و سامان داد.
بازگردیم به خود بحث نمایشگاه کتاب. برگزاری مجازی این نمایشگاه تا چه اندازه سبب تعجیل ناشران در حرکت به سوی فناوریهای دنیای مدرن شده؟
پاسخ این سؤال را میتوان با نگاهی به تعداد کتابفروشانی که در دوره نخست طرحهای تخفیف فصلی شرکت کردند در مقایسه با دورههای بعدی آن دید. هر چند که ملزومات و محدودیتهای شیوع کرونا روند آن را سرعت بیشتری بخشید. نمایشگاه مجازی کتاب فرصتی برای بهرهمندی از این تجربههای نوین را فراهم کرده، از این طریق ناشران هم امکانی برای عرضه و فروش غیرحضوری کتابهای خود پیدا کردهاند.
در صورت کنترل کامل شرایط و خروج از محدودیتهای کرونایی خواهناخواه شاهد از سرگیری مجدد برگزاری نمایشگاه کتاب تهران به شکل فیزیکی و سابق آن خواهیم بود. بااین حال برگزاری نمایشگاه مجازی هم فرصت مغتنمی است که زودتر از روالی که انتظار میرفت نصیب صنعت نشرمان شد. ادامه برگزاری نمایشگاه مجازی در کنار نمایشگاه فیزیکی را چقدر ضروری میدانید؟
خب این تجربه را نباید رها کرد، بویژه که دغدغههای زندگی امروز هم به همه علاقهمندان کتاب فرصت مراجعه حضوری به نمایشگاه را نمیدهد. نمایشگاه کتاب فرانکفورت امسال تلفیقی از حضوری و مجازی برگزار شد. عین این وضعیت را در نمایشگاه کتاب «گوادالاخارا» مکزیک هم شاهد بودیم. آنان هم به رغم برگزاری نمایشگاه فیزیکی، تجربه غیرحضوری آن را فراموش نکردند.
طی چند دههای که از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران میگذرد بخشی از سرمایه ناشران بر فروش در این رویداد علمی- فرهنگی نشرمان متمرکز شده، تجربه نمایشگاه مجازی سال گذشته چقدر در بازگشت سرمایه ناشران موفق عمل کرد؟
در پاسخ به سؤال شما به بخشی از شنیدههای خودم استناد میکنم، تا جایی که من آمارهای سال گذشته را دیدم و در جریان گفتههای برخی دوستان ناشر قرار گرفتم نمایشگاه مجازی در این زمینه هم تجربه موفقی را رقم زده است. هر چند به برگزاری چند نمایشگاهی که به شکل استانی در برخی شهرها برگزار شدهاند نقد دارم. وقتی یک نمایشگاه مجازی همچون نمایشگاهی که شاهد برگزاری آن هستیم قادر است کل کشور را پوشش بدهد دیگر نیازی به برپایی نمایشگاههای مجازی استانی نیست!
آن هم با وجود مسائلی که طی سالهای گذشته درباره برگزاری نمایشگاههای استانی شاهد بودیم!
بله و امیدوارم متولیان توجهی به این مسأله داشته باشند. برگزاری نمایشگاههای استانی طی سالهای گذشته گلایههای متعددی را رقم زد. آنقدر که ناشران بزرگ و شاخص علاقهای به شرکت در آن نداشتند. از سوی دیگر برپایی آنها سبب بروز اختلالاتی هم در چرخه نشر شد. حالا ضروری است که شکل مجازی نمایشگاههای استانی هم برپا نشود. اما شکل سراسری آن علاقهمندی و رضایت ناشران را سبب شده است.
آقای آموزگار، در برپایی نمایشگاههای کتاب شاهد گلایههای کتابفروشان مبنی بر این هستیم که این شیوه سبب کاهش مراجعهکنندگان آنها میشود. برای حذف این آسیبها چه میتوان کرد؟
عقیده شخصیام بر این است که در هر منطقه یا محلهای، کتابفروشان میتوانند حلقه واسطه بین ناشران و مردم شوند. به این شکل که خریداران کتاب برای تحویل گرفتن آثاری که تهیه کردهاند به کتابفروشی محله خود مراجعه کنند. از این طریق هم کتابفروشان در این روند به نوعی دخالت داده میشوند و هم اینکه بهانهای برای رفت و آمد مردم به کتابفروشیها، بویژه کتابفروشیهای محلی میشود.
سال گذشته نمایشگاه مجازی کتاب در بهمن ماه برگزار شد، امسال نیز در همین برهه زمانی شاهد میزبانی ناشران از علاقهمندان هستیم. به عنوان یکی از اهالی نشر در دورههای آینده با برگزاری همزمان آن با نمایشگاه فیزیکی کتاب تهران موافق هستید یا به همین صورتی که طی این دو سال شاهد بوده و هستیم؟
نمایشگاه مجازی، به سبب آن که نیازمند در اختیار داشتن فضای فیزیکی نیست به زمان خاصی محدود نمیشود. از همین بابت متولیان فرهنگی ملزم به برگزاری آن در زمان خاصی نیستند. اما بحث نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران قدری متفاوت است، در تقویم فرهنگی نشر جهان، اردیبهشت ماه به برگزاری این رویداد علمی- فرهنگی حوزه کتاب کشور ما گره خورده و ضروری است که در ادامه هم با همین روند شاهد برگزاریاش باشیم. حالا که دوره نخست و دوم نمایشگاه مجازی کتاب تهران در بهمن ماه برپا شدهاند بهتر است که در سالهای بعد هم در زمستان شاهد برگزاریاش باشیم.
یادداشت
راهی مؤثر برای فعال نگه داشتن جریان کتابخوانی
سعید قاسمی
مدیر انتشارات کتابک
از جمله بهترین نتایج برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران میتوان به تسهیل در روند خرید کتاب از سوی مخاطبان روستاها و شهرهای کمبرخوردار اشاره کرد. در اولین دوره نمایشگاه مجازی کتاب تهران، مردم از روستاها و شهرهایی در استانهایی مثل سیستان و بلوچستان، بوشهر، کرمانشاه و... که از امکانات کمتری برخوردارند، کتاب خریدند. این از مهمترین ویژگیها در برپایی نمایشگاه مجازی کتاب تهران بوده و هست.
بهعنوان یکی از اهالی نشر معتقدم ادامه برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران باید به یک مطالبه عمومی تبدیل شده و در سالهای بعد هم به مکملی در برگزاری شکل فیزیکی آن تبدیل شود. برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران با توجه به موفقیتی که در دوره اول داشت، اقدامی بسیار خوب است.
سال قبل از برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب نتایج خوبی حاصل شد؛ مخاطبان از شهرستانهای دورافتاده اقدام به خرید کتاب میکردند. اتفاقی که پیش از این بهدلیل برگزاری نمایشگاه فیزیکی کتاب در مرکز استانها و پایتخت کشور میسر نمیشد. همچنین ساکنان این مناطق با برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب توانستند کتابهای دلخواه خود را خریداری کنند.نکته دیگری که نباید فراموش کرد این است که برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران نقش مهمی در فعال نگه داشتن جریان کتابخوانی و فرهنگ مطالعه ایفا کرده است.امروز شاید بسیاری از افراد بهدلیل شرایط کرونایی امکان رفت و آمد به مرکز استان و پایتخت را نداشته باشند اما با برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب امکان خرید کتاب برای آنها فراهم میشود.
گذشته از شکل برگزاری نمایشگاه کتاب معتقدم، برگزاری نمایشگاه به هر صورتی که باشد کتابها باید از لحاظ کیفیت امتیازبندی شوند تا مخاطب انتخاب دقیقتری داشته باشد. مخاطبان در برخی از سایتهایی که بهصورت مجازی کتاب میفروشند به کتابها امتیاز میدهند و این کار کمک بسیاری به سایر مخاطبان است. از زمانی که کرونا شروع شد، فروش مجازی کتاب رونق گرفت. به تبع این استقبال شاهد برخی کلاهبرداریها هم شدیم. مردم کتابهای مورد علاقه خود را خریداری میکردند بیآن که هرگز به دستشان برسد. از همین بابت بخشی از افرادی که از طریق فضای مجازی جذب خرید کتاب شده بودند، بیاعتماد شدند که خوشبختانه برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب فرصت خوبی برای بازگشت اعتماد به آنان شد.
نمودی از توسعه فرهنگی
عباس مقتدایی خوراسگانی
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی
برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران، نیاز ضروری جامعه فرهنگی کشور است و اگر بهدنبال تقویت حوزه نشر، توسعه فرهنگ کتابخوانی و تبادل افکار و اندیشهها هستیم باید کمک کنیم تا روند برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران با هیچ خدشهای روبهرو نشود. در همین راستا همه فعالان و برنامهریزان اعم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و فعالان فضای مجازی باید در کنار هم تلاش کنند تا شاهد توسعه و بالندگی کشور در حوزه نشر مکتوب باشیم.
توسعه هر کشور منوط به حرکت همپای علوم و فناوریهای روز دنیاست که به عقیده من برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب نمود و سمبلی از این توسعه فرهنگی محسوب میشود که نه تنها خط انتقال علم و فرهنگ را منقطع نکرده است بلکه آن را مستحکمتر نیز کرد. در پیچ و خم موانع اقتصادی، بخش فرهنگ بخصوص موضوع نشر و چاپ نباید نادیده گرفته شود بلکه باید در مرکز توجه باشد. شتاب، سرعت و رشد علمی در کشور ما اقتضا میکند که برای حوزه نشر و کتاب و تجهیز حداکثری این بخش امکانات بیشتری در اختیار متولیان قرار دهیم. تحقق این امر مهم با اهتمام ویژه در برنامه پنج ساله هفتم و همچنین بودجههای سالانه که برعهده کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی است، محقق میشود. تصور من بهعنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی این است که کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی باید متناسب با نیاز کشور به موضوع نشر و کتاب و حمایت از این بخش اهتمام بورزد و خوابآلودگی فرهنگی و کمکاریهای حوزه نشر را مورد توجه ویژه قرار دهد. بنابراین یکی از اساسیترین مأموریتها آن است که اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نقش بیشتری برای فعالیت و حرکت در حوزه کتاب و کتابخوانی داشته باشند.
خبرنگار
با وجود همه تبعاتی که شیوع بیماری کرونا و محدودیتهای حاصل از آن بر صنعت نشر تحمیل کرده، این پاندمی از برخی جهات هم سبب تحولات مثبتی شده است. نمونهاش همین نمایشگاه مجازی کتاب تهران که شاهد برگزاری دومین دوره آن هستیم. این روزها برای اهالی کتاب و جامعه کتابخوان اهمیت بسیاری دارد چراکه هم شرایطی برای تسهیل در دسترسی مردم به تازههای نشر فراهم شده و هم اینکه ناشران فرصت بهتری برای طرح مشکلات پیش روی خود یافتهاند. در گفتوگویی با «محمود آموزگار» نویسنده، مدیر مسئول نشر «آمه» و همچنین نایب رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران نگاهی به تجربه برگزاری مجازی نمایشگاه کتاب تهران داشتیم که میخوانید.
سال گذشته نخستین دوره نمایشگاه مجازی کتاب برگزار شد. این تجربه که در نتیجه محدودیتهای کرونایی حاصل شد چه رهاوردی برای صنعت نشرمان داشته است؟
علاقهمندی عموم به استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی و همچنین بهرهمندی از فضای مجازی رشد قابل توجهی پیدا کرده؛ در این دو سال چند مرتبهای به توصیه ستاد ملی مقابله با کرونا شاهد اعمال قرنطینه بودیم که طبیعتاً کتابفروشیها هم از آن در امان نبودند. با این حال اتفاقی که خودم به شخصه آن را دنبالکردم تلاش کتابفروشان برای استفاده از امکانات فضای مجازی برای جلوگیری از تعطیلی فروش آثارشان بود. برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب را که این روزها شاهد برپایی دومین دورهاش هستیم میتوان از مشهودترین مصداقهای علاقهمندی مردم به بهرهمندی از امکانات فضای مجازی دانست. از این طریق هم مردم بهعنوان خریداران این کالای فرهنگی و هم ناشران یاد گرفتند که چطور از فضای مجازی در زمینه دسترسی به کتاب بهره ببرند. ناشران از این طریق متوجه شدند که چطور میتوان با استفاده از تسهیلات فضای مجازی دست به کاهش برخی هزینهها زد. به هر حال در تجربه مجازی نیازی به همراهی آن تعداد از پرسنلی که در نمایشگاه حضوری شرکت داشتند نیست. از طرفی رفتوآمدها و هزینههای مرتبط با آن هم حذف میشود.
البته این مصادیق را به نحو دیگری برای بازدیدکنندگان نمایشگاه کتاب هم میتوان برشمرد!
بله. طی این سالها نه تنها ناشران شهرستانی، بلکه حتی دانشجویان و کتابخوانهایی که از دیگر استانها و شهرها برای اطلاع از تازههای نشر و خرید کتاب عازم پایتخت میشدند ناگزیر به در نظر گرفتن برخی مبالغ و حتی برنامهریزیها بودند. برای این سفر اگر فقط دو، سه روز در نظر میگرفتند هم نیازمند مرخصی تحصیلی یا کاری بود.
تسهیل در دسترسی به کتاب که از طریق نمایشگاه مجازی میسر شده چقدر به برقراری بیشتر عدالت فرهنگی کمک میکند؟
وقتی بحث اجبار به صرف هزینههای اینچنینی باشد همه قادر به بهرهمندی از نمایشگاه نمیشوند، حالا بماند که بحث برنامهریزی زمانی هم در میان است. سال گذشته با همراهی سازمان پست، علاقهمندانی از دورافتادهترین نقاط کشور هم دست به خرید آثار انتخابی خود زدند. برپایی نمایشگاه مجازی کتاب سال گذشته منجر به کسب تجربه موفقی برای صنعت نشروناشران شد. از همین بابت معتقدم که بهرهمندی از امکانات فضای مجازی در برگزاری نمایشگاه کتاب به برقراری هرچه بیشتر عدالت فرهنگی در کشورمان کمک میکند. بگذارید به مصداقهایی خارجی اشاره کنم. بجز برخی کشورها، در اغلب نقاط جهان دولتها در این مدتی که کرونا شیوع یافته قادر به حمایت از کتابفروشان نبودند. بهعنوان نمونه آغاز قرنطینه در مکزیک بهدنبال شیوع این پاندمی سبب فروش نرفتن کتابها و توقف کار ناشران در انتشار دیگر آثار شد. چیزی نمانده بود صنعت نشر مکزیک ورشکست شود با این حال موفق به بهبود شرایط شدند. در نشر ما هم با وجود اوضاع نامطلوبی که تحریمها و بعدتر هم محدودیتهای کرونایی سبب شد، صنعت نشرمان توانسته برقرار بماند.
برای جلوگیری از خاموشی صنعت نشرکشور در این دو سال چه سهمی را میتوان برای نمایشگاه مجازی کتاب تهران قائل بود؟
در شرایطی که امکان برپایی نمایشگاه کتاب تهران به روال سابق آن میسر نبود نمایشگاه مجازی کمک بسیاری کرد. درهمین باره گزارشی در تازهترین شماره مجله بخارا از نمایشگاه «گوادالاخارا» مکزیک نوشتهام که در بردارنده تجربههایی مشابه خودمان است. در شرایطی که اهالی نشر مکزیک مشکلات یاد شده را پشت سر گذاشتند که از هیچ گونه کمک دولتی بهرهمند نبودند. با این حال با روی آوردن به فضای مجازی و فناوریهای نوین از پس خلأهایی که شیوع کرونا سبب شده بود برآمدند. اتفاقی که در نشر ما هم رخ داد.
البته محدودیتهای کرونایی در کنار برگزاری مجازی نمایشگاه کتاب حتی سبب جلب توجه مردم به دیگر اشکال انتشار آثار هم شد!
بله، در همین دو سال مردم بیش از گذشته به سراغ کتابهای صوتی و الکترونیکی رفتند، البته در این رابطه با برخی مشوقهای دولتی هم روبهرو بودیم. ناگفته نماند بخشی از مشکلات چند سال اخیر، از جمله بحران کاغذ هیچ ارتباطی با بیماری کرونا ندارد. فضای مجازی تنها به فروش کتاب محدود نشد، حتی بخشی از برنامههای مرتبط با این حوزه، از جمله نشستهای نقد و بررسی آثار نیز در بستر فضای مجازی و با استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی برگزار شدند. بهعنوان نمونه به اندازه عمر بیماری کرونا در کشورمان شاهد برپایی برنامههای داستان خوانی درفضای مجازی و شبکههای اجتماعی هستیم. مواردی که به برخی از آنها اشاره شد از جمله ویژگی های دنیای مدرن است که در برخی کشورها با سرعت کندتری پیش میرفت اما شیوع این پاندمی به آن سرعت بخشید.
با این حال به نظر میرسد که در مجموع این رویدادهای نوین نشرمان هنوز با نظمی که بایسته است روبهرو نشدهایم!
تا به اینجا بخشی از کاستیها یا خلأها ناگزیر بوده چراکه اتفاقات تازهای در میان است که درباره آنها پیشتر تجربهای نداشتهایم. منتها از این به بعد نیازمند حکمفرمایی نظم و ترتیب درستی در روند فعالیتهای حوزه کتاب در فضای مجازی هستیم. در غیر این صورت ممکن است با تبعات زیادی روبهرو شویم.
چه پیشنهادی برای حکمفرمایی این نظم دارید؟ در این رابطه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و صنوف نشر چقدر اثرگذار خواهند بود؟
در این رابطه بیش از همه نیازمند تدوین برخی قوانین و تأمین ضمانت اجرایی آنها هستیم. بنا بر تجربهای که در زمینه نشر و مسائل حقوقی دارم به عینه میبینم که در شرایط فعلی بواسطه خلأهای قانونی در زمینه نشر با افسارگسیختگی زیادی روبهرو هستیم. افرادی خارج از بدنه نشر به فعالیتهای این عرصه ورود پیدا کردهاند که هیچ تخصصی درباره کتاب و مسائل مرتبط با آن ندارند. برای اغلب اینها هیچ فرقی ندارد که پیچ و مهره بفروشند یا کتاب! از بارزترین مصادیق آن میتوان به دیجیکالا و همچنین انواع دیگری از استارتاپها اشاره کرد که در کنار انواع دیگری از کالاها، دست به عرضه کتاب هم میزنند. اینها تقدم و تأخر صنعت نشر را رعایت نمیکنند. نزدیک به 50- 40 درصد هم از ناشر تخفیف میگیرند و بر همین اساس کتابها را با قیمتهایی بسیار کمتر از پشت جلدشان در سایتها و اپلیکیشنها به فروش میرسانند. در چنین شرایطی کتابفروشی قادر به رقابت با اینها نیستند. در صورتی که راهکاری برای حل این قبیل معضلات اندیشیده نشود این بههم ریختگی در درازمدت سبب حذف کتابفروشیها میشود. طی این ماهها خود من با تماسهای بسیاری از سوی همکاران کتابفروش روبهرو شدهام مبنی براینکه در شرایط فعلی باید چه کرد تا آسیب بیشتری متوجه نشرمان نشود. مشکلاتی که اپلیکیشنها و سایتهای فروش برای کتاب سبب شدهاند، مسائلی جدیدی است که پیشتر با آنها روبهرو نبودیم. مسائل فروشگاههای چندمنظوره متعلق به سالهای اخیر است که مسئولان باید زودتر چارهای برای حلشان بیندیشند.
در نظر گرفتن درصد تخفیفها مگر نباید تحت نظر اتحادیه باشد؟
در روند طبیعی، تخفیفها باید تحت کنترل اتحادیه باشد، اما وضعیت بازار به گونهای شده که استارتاپها و اپهایی نظیر اسنپ یا دیجیکالا تمکین نمیکنند. آنها مجوز فروش کالاهای خود را از اتحادیههای چند منظوره میگیرند.
تا پیش از اعلام شیوع کرونا در کشورمان، اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در تعامل با اتاق اصناف و سازمانهای مرتبط درصدد حتی کنترل شبهنمایشگاهها برای جلوگیری ازارائه تخفیفهای اینچنینی بودند، آن پیگیریها راه به جایی نبرد؟
همانطور که اشاره کردید شیوع بیماری کرونا در روند بسیاری از این قبیل اقدامات اختلال ایجاد کرد.در این فروشگاههای چند منظوره در میان کالاهای خود از انبردست تا کتاب موجود هست. هرچیزی که قابلیت فروش داشته باشد در میان کالاهای آنان وجود دارد. بهانه اتاق اصناف یا مسئولان صنفی و وزارت صنعت، معدن و تجارت این است که اینها نمیتوانند از همه اتحادیهها جواز کسب کنند اما نظارت و کنترل باید در اختیار نهاد مربوطه باشد. دیجیکالا یا هر فروشگاه اینترنتی دیگری، در صورتی که قصد فروش کتاب داشته باشند حتماً باید از اتحادیه ناشران و کتابفروشان مجوز بگیرند. جالب است که این گلایهها تنها به حوزه کتاب محدود نمیشود حتی اتحادیه کشاورزان هم شکایتهای مشابهی دارند. اینجا هم حقوق مصرف کننده آسیب میبیند و هم تولیدکنندگان با مسائل مختلفی دست به گریبان میشوند. البته ناگفته نماند که ما در دیگر کالاها با تخفیفهایی از این جنس روبهرو نیستیم. وقتی بحث تخفیف درباره هر کالایی به میان میآید یعنی فروشنده با دریافت سود کمتری، آنچه را به خودش تعلق دارد با مصرف کننده تقسیم کند. اما درباره کتاب شرایط بسیار متفاوتتر از دیگر کالاها است و ساز و کار متفاوتی هم دارد.
البته ناگفته نماند که در خرید بسیاری از کالاها، خریدار توقع تخفیف ندارد اما درباره کتاب بهرغم مشکلات پیش روی صنعت نشرمان ترجیح مردم به خرید آثار مورد علاقه خود با تخفیفهایی رایج در برپایی نمایشگاهها یا طرحهای تخفیف فصلی است.
بله، متأسفانه با وجود قیمت به مراتب کمتر کتاب در مقایسه با بسیاری از کالاها، مردم ترجیح میدهند فهرست مورد نظر خود را موقع عرضه کتابها با تخفیف خریداری کنند. این مسألهای است که فروشگاههای چند منظوره هم به آن دامن زدهاند. ای کاش علاقهمندان بدانند وضعیت انتشار کتاب و روند تولید آن متفاوت از دیگر کالاها است. قیمت تمام شده کتابی که در شرایط فعلی تولید میشود بین 2 تا 3 برابر افزایش پیدا کرده و تبدیل به قیمت پشت جلد میشود. تازه این در شرایطی است که شاید فقط 10 درصد عناوینی که طی یک سال از سوی هر ناشر منتشر شده با اقبال مخاطب روبهرو میشوند. وگرنه 90 درصد مابقی آن در انبارها خاک میخورد. کافی است سری به ناشران بزنید تا مصداقهای این گفتهام را به عینه ببینید. اینها را گفتم که مردم هم بدانند فعالیت در عرصه نشر مستلزم تحمل زیانهای مختلفی است و نمیتوان همچون سایر کالاها از کتابفروشان توقع تخفیفهای آنچنانی داشت.
در چنین شرایطی چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
تجربه دیگر کشورها میتواند از جمله این راهکارها باشد. برخی کشورهای اروپایی قانونی به عنوان «قیمت ثابت کتاب» را درنظر گرفتهاند. این یکی از راههای حمایتی از کتاب و فروشندگانش به شمار میآید. فروشگاههای بزرگ کتاب هرچقدر هم وسیع باشند به اندازه نیاز کل کشور که نیستند، در چنین شرایطی حفظ حیات کتابفروشیهای دایر در دیگر شهرها و روستاها اهمیت زیادی پیدا میکند. قانون قیمت ثابت کتاب اقدام خوبی برای حمایت از این کتابفروشی ها است.
این قانون، عرضه کنندگان کتاب را ملزم به رعایت چه مواردی میکند؟
این قانون تأکید دارد که قیمت ثابت کتاب، همان مبلغی است که پشت جلد آثار درج میشود. بر این اساس هیچ فروشندهای، چه در خلال برگزاری نمایشگاهها، چه فروش در سایتها یا در کتابفروشیها قادر به تغییر در قیمت نیست. حالا فرقی ندارد کتابی که سود آن با توجه به قیمت پشت جلد به فرض 10 یورو است در فروشگاههای زنجیرهای بزرگ همچون «فنک» در فرانسه به فروش برسند یا در یک کتابفروشی کوچک، در شهری دورافتاده. فروشندگان کتاب در فضای مجازی هم باید از آن پیروی کنند. اما شرایط در کشور ما بسیار متفاوت است. برخی ناشران ما که کتابفروشی هم دارند، کتابها را در سایت خود با 30 درصد تخفیف به فروش میرسانند و کسی نیست که بر آن نظارت کند. خب در این شرایط مسلم است که برای کتابفروش عادی قدرت رقابت باقی نمیماند. تازه این در شرایطی است که اوضاع به واسطه فروشگاههای چند منظوره و سایتهای فروش دشوارتر از قبل شده و دیگر فقط بحث ناشر کتابفروشان در میان نیست. در صنعت نشر ما هم جای چنین قانونی خالی است. کشور انگلیس تا سال 1997 از این قاعده تبعیت میکرد اما بعدتر در سیاستهای اقتصادی خود راه امریکاییها را در پیش گرفت. بعد از کنار گذاشتن این قانون، به گفته اتحادیه ناشران و کتابفروشان بریتانیا، ظرف یک دهه حدود یکهزار کتابفروشی در این کشور تعطیل شدند. بگذارید مثال دیگری بزنم، برای دورهای تعداد کتابفروشیهای پاریس بیشتر از تعداد کل کتابفروشیهای امریکا بود. این چند نمونه را گفتم که بدانید با درنظر گرفتن چنین قانونی تا چه اندازه میتوان به صنعت نشر سر و سامان داد.
بازگردیم به خود بحث نمایشگاه کتاب. برگزاری مجازی این نمایشگاه تا چه اندازه سبب تعجیل ناشران در حرکت به سوی فناوریهای دنیای مدرن شده؟
پاسخ این سؤال را میتوان با نگاهی به تعداد کتابفروشانی که در دوره نخست طرحهای تخفیف فصلی شرکت کردند در مقایسه با دورههای بعدی آن دید. هر چند که ملزومات و محدودیتهای شیوع کرونا روند آن را سرعت بیشتری بخشید. نمایشگاه مجازی کتاب فرصتی برای بهرهمندی از این تجربههای نوین را فراهم کرده، از این طریق ناشران هم امکانی برای عرضه و فروش غیرحضوری کتابهای خود پیدا کردهاند.
در صورت کنترل کامل شرایط و خروج از محدودیتهای کرونایی خواهناخواه شاهد از سرگیری مجدد برگزاری نمایشگاه کتاب تهران به شکل فیزیکی و سابق آن خواهیم بود. بااین حال برگزاری نمایشگاه مجازی هم فرصت مغتنمی است که زودتر از روالی که انتظار میرفت نصیب صنعت نشرمان شد. ادامه برگزاری نمایشگاه مجازی در کنار نمایشگاه فیزیکی را چقدر ضروری میدانید؟
خب این تجربه را نباید رها کرد، بویژه که دغدغههای زندگی امروز هم به همه علاقهمندان کتاب فرصت مراجعه حضوری به نمایشگاه را نمیدهد. نمایشگاه کتاب فرانکفورت امسال تلفیقی از حضوری و مجازی برگزار شد. عین این وضعیت را در نمایشگاه کتاب «گوادالاخارا» مکزیک هم شاهد بودیم. آنان هم به رغم برگزاری نمایشگاه فیزیکی، تجربه غیرحضوری آن را فراموش نکردند.
طی چند دههای که از برگزاری نمایشگاه کتاب تهران میگذرد بخشی از سرمایه ناشران بر فروش در این رویداد علمی- فرهنگی نشرمان متمرکز شده، تجربه نمایشگاه مجازی سال گذشته چقدر در بازگشت سرمایه ناشران موفق عمل کرد؟
در پاسخ به سؤال شما به بخشی از شنیدههای خودم استناد میکنم، تا جایی که من آمارهای سال گذشته را دیدم و در جریان گفتههای برخی دوستان ناشر قرار گرفتم نمایشگاه مجازی در این زمینه هم تجربه موفقی را رقم زده است. هر چند به برگزاری چند نمایشگاهی که به شکل استانی در برخی شهرها برگزار شدهاند نقد دارم. وقتی یک نمایشگاه مجازی همچون نمایشگاهی که شاهد برگزاری آن هستیم قادر است کل کشور را پوشش بدهد دیگر نیازی به برپایی نمایشگاههای مجازی استانی نیست!
آن هم با وجود مسائلی که طی سالهای گذشته درباره برگزاری نمایشگاههای استانی شاهد بودیم!
بله و امیدوارم متولیان توجهی به این مسأله داشته باشند. برگزاری نمایشگاههای استانی طی سالهای گذشته گلایههای متعددی را رقم زد. آنقدر که ناشران بزرگ و شاخص علاقهای به شرکت در آن نداشتند. از سوی دیگر برپایی آنها سبب بروز اختلالاتی هم در چرخه نشر شد. حالا ضروری است که شکل مجازی نمایشگاههای استانی هم برپا نشود. اما شکل سراسری آن علاقهمندی و رضایت ناشران را سبب شده است.
آقای آموزگار، در برپایی نمایشگاههای کتاب شاهد گلایههای کتابفروشان مبنی بر این هستیم که این شیوه سبب کاهش مراجعهکنندگان آنها میشود. برای حذف این آسیبها چه میتوان کرد؟
عقیده شخصیام بر این است که در هر منطقه یا محلهای، کتابفروشان میتوانند حلقه واسطه بین ناشران و مردم شوند. به این شکل که خریداران کتاب برای تحویل گرفتن آثاری که تهیه کردهاند به کتابفروشی محله خود مراجعه کنند. از این طریق هم کتابفروشان در این روند به نوعی دخالت داده میشوند و هم اینکه بهانهای برای رفت و آمد مردم به کتابفروشیها، بویژه کتابفروشیهای محلی میشود.
سال گذشته نمایشگاه مجازی کتاب در بهمن ماه برگزار شد، امسال نیز در همین برهه زمانی شاهد میزبانی ناشران از علاقهمندان هستیم. به عنوان یکی از اهالی نشر در دورههای آینده با برگزاری همزمان آن با نمایشگاه فیزیکی کتاب تهران موافق هستید یا به همین صورتی که طی این دو سال شاهد بوده و هستیم؟
نمایشگاه مجازی، به سبب آن که نیازمند در اختیار داشتن فضای فیزیکی نیست به زمان خاصی محدود نمیشود. از همین بابت متولیان فرهنگی ملزم به برگزاری آن در زمان خاصی نیستند. اما بحث نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران قدری متفاوت است، در تقویم فرهنگی نشر جهان، اردیبهشت ماه به برگزاری این رویداد علمی- فرهنگی حوزه کتاب کشور ما گره خورده و ضروری است که در ادامه هم با همین روند شاهد برگزاریاش باشیم. حالا که دوره نخست و دوم نمایشگاه مجازی کتاب تهران در بهمن ماه برپا شدهاند بهتر است که در سالهای بعد هم در زمستان شاهد برگزاریاش باشیم.
یادداشت
راهی مؤثر برای فعال نگه داشتن جریان کتابخوانی
سعید قاسمی
مدیر انتشارات کتابک
از جمله بهترین نتایج برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران میتوان به تسهیل در روند خرید کتاب از سوی مخاطبان روستاها و شهرهای کمبرخوردار اشاره کرد. در اولین دوره نمایشگاه مجازی کتاب تهران، مردم از روستاها و شهرهایی در استانهایی مثل سیستان و بلوچستان، بوشهر، کرمانشاه و... که از امکانات کمتری برخوردارند، کتاب خریدند. این از مهمترین ویژگیها در برپایی نمایشگاه مجازی کتاب تهران بوده و هست.
بهعنوان یکی از اهالی نشر معتقدم ادامه برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران باید به یک مطالبه عمومی تبدیل شده و در سالهای بعد هم به مکملی در برگزاری شکل فیزیکی آن تبدیل شود. برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران با توجه به موفقیتی که در دوره اول داشت، اقدامی بسیار خوب است.
سال قبل از برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب نتایج خوبی حاصل شد؛ مخاطبان از شهرستانهای دورافتاده اقدام به خرید کتاب میکردند. اتفاقی که پیش از این بهدلیل برگزاری نمایشگاه فیزیکی کتاب در مرکز استانها و پایتخت کشور میسر نمیشد. همچنین ساکنان این مناطق با برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب توانستند کتابهای دلخواه خود را خریداری کنند.نکته دیگری که نباید فراموش کرد این است که برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران نقش مهمی در فعال نگه داشتن جریان کتابخوانی و فرهنگ مطالعه ایفا کرده است.امروز شاید بسیاری از افراد بهدلیل شرایط کرونایی امکان رفت و آمد به مرکز استان و پایتخت را نداشته باشند اما با برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب امکان خرید کتاب برای آنها فراهم میشود.
گذشته از شکل برگزاری نمایشگاه کتاب معتقدم، برگزاری نمایشگاه به هر صورتی که باشد کتابها باید از لحاظ کیفیت امتیازبندی شوند تا مخاطب انتخاب دقیقتری داشته باشد. مخاطبان در برخی از سایتهایی که بهصورت مجازی کتاب میفروشند به کتابها امتیاز میدهند و این کار کمک بسیاری به سایر مخاطبان است. از زمانی که کرونا شروع شد، فروش مجازی کتاب رونق گرفت. به تبع این استقبال شاهد برخی کلاهبرداریها هم شدیم. مردم کتابهای مورد علاقه خود را خریداری میکردند بیآن که هرگز به دستشان برسد. از همین بابت بخشی از افرادی که از طریق فضای مجازی جذب خرید کتاب شده بودند، بیاعتماد شدند که خوشبختانه برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب فرصت خوبی برای بازگشت اعتماد به آنان شد.
نمودی از توسعه فرهنگی
عباس مقتدایی خوراسگانی
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی
برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران، نیاز ضروری جامعه فرهنگی کشور است و اگر بهدنبال تقویت حوزه نشر، توسعه فرهنگ کتابخوانی و تبادل افکار و اندیشهها هستیم باید کمک کنیم تا روند برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران با هیچ خدشهای روبهرو نشود. در همین راستا همه فعالان و برنامهریزان اعم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و فعالان فضای مجازی باید در کنار هم تلاش کنند تا شاهد توسعه و بالندگی کشور در حوزه نشر مکتوب باشیم.
توسعه هر کشور منوط به حرکت همپای علوم و فناوریهای روز دنیاست که به عقیده من برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب نمود و سمبلی از این توسعه فرهنگی محسوب میشود که نه تنها خط انتقال علم و فرهنگ را منقطع نکرده است بلکه آن را مستحکمتر نیز کرد. در پیچ و خم موانع اقتصادی، بخش فرهنگ بخصوص موضوع نشر و چاپ نباید نادیده گرفته شود بلکه باید در مرکز توجه باشد. شتاب، سرعت و رشد علمی در کشور ما اقتضا میکند که برای حوزه نشر و کتاب و تجهیز حداکثری این بخش امکانات بیشتری در اختیار متولیان قرار دهیم. تحقق این امر مهم با اهتمام ویژه در برنامه پنج ساله هفتم و همچنین بودجههای سالانه که برعهده کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی است، محقق میشود. تصور من بهعنوان نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی این است که کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی باید متناسب با نیاز کشور به موضوع نشر و کتاب و حمایت از این بخش اهتمام بورزد و خوابآلودگی فرهنگی و کمکاریهای حوزه نشر را مورد توجه ویژه قرار دهد. بنابراین یکی از اساسیترین مأموریتها آن است که اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی نقش بیشتری برای فعالیت و حرکت در حوزه کتاب و کتابخوانی داشته باشند.
گزارش میدانی «ایران» از ساکنان حاشیه بزرگراه چمران که در چادر زندگی میکنند
زندگی بیرون از چهاردیواری
حمیده امینی فرد
خبرنگار
زن سرش را از شرم پایین میاندازد، همان وقت که مرد با صدای بلندش از پشت چند تکه پلاستیک بهم وصله شده، یادمان میاندازد اینجا «صاحب» دارد. اسمش را گذشتهاند صاحبخانه «خانههای بلاتکلیف»... «رحیم» همان مرد چهارشانه بلندقد حواس جمعی است که تا میبیند سمت «راضیه» میرویم خودش را با دو میرساند به ما! چهرهاش عبوس و گرفته است...: «از زن من چی میخوای؟!» زن که حالا از ترس به خودش پیچیده، نگاهش را از خشم مرد میدزد و با حالتی خمیده از لای درز پلاستیکها داخل خانه میشود. خانه که نه همان چادر
تو در توی عجیبی که حکایت هر کدام از ساکنانش از همین «جا» آغاز میشود.
اسم برجهای سعادت آباد را که حتماً شنیدهاید، برج نه؟! گذرتان که لابد به خیابانهای معروف میلیاردیاش افتاده است! حالا رد همان لاکچریها را که بگیرید، چشمانتان را که نبندید، انتهای تمام آن زرق و برقها به یکجا ختم میشود: «بنبست ارض»! اما در طول مسیر نه نشانهای میبینید و نه حتی رد کوچکی که باورتان شود به «ته دنیا» رسیدهاید... تا اینکه چشمتان هنوز از آن برجهای سر به فلک کشیده سیراب نشده، نگاهتان به سمت چادرهایی میرود که در یکی از گرانترین مناطق تهران به قول اهالی بالا، «وصله ناجور» شده است. یکی از همان وصلههای ناجور اسمش «سلیمه» است. نشانی خانهاش اولین چادر رخ نمای سر خیابان است. چادری که همین چند ماه پیش حجله عروسیاش بوده و حالا هم دورتادور اتاق سه متریاش میگردد تا بلکه لابهلای همان اسباب و اثاثیه زهوار در رفته و درب و داغان یک جای خواب برای بچه هنوز نیامدهاش پیدا کند. سلیمه را وقتی میبینم که دبههای چند لیتری آب را لای برفهای یخ زده کنار چادر پایین میآورد. خودش همین جا به دنیا آمده، سی و اندی سال پیش! خانه پدریاش را کمی پایینتر با چند آجر قرضی ساختهاند، اما زور آن قولنامههای دستی و عجز و لابهها هم به سرپا نگه داشتن این چادرها نرسیده است. این را کربلایی محسن میگوید. پدر سلیمه وقتی فرش خشک شده جلوی چادر را روی کولش میاندازد تا دوباره زیر چادر پهن کند. برف و باران که میبارد کارش همین میشود. با یکدست فرش جمع میکند و با دست دیگرش سبد گل پر میکند. همان سبد گلهای معروف داوودی سر پل مدیریت! اینجا عمده اهالی کارشان گل فروشی است، اما نه اینکه کارمند و کارگر و معلم میانشان پیدا نشود!
سقف خانه «سلیمه» آسمانش آبی است. پلاستیکهای وصله شده زورشان به سنگینی برف دیشب نرسیده، یک در میان آنچنان پاره شده که ساکنان چادر را از ترس از جا پرانده است. «سلیمه» میگوید: «زمستانها وضعمان همین است. پلاستیکها را هم پارچه کنیم، دودکش بخاری خفهمان میکند. این از خدا بی خبرها تمام انشعابها را قطع کردهاند. یک برق برایمان مانده که از تیر چراغ برق گرفتهایم و آب هم که میبینید باید دبه پر کنیم! حمام که هیچ بلکه دوست و آشنایی پیدا شود کارمان راه بیفتد.»
پدر سلیمه میگوید: «چند سال پیش کارشناس آمد متری 20 میلیون تومان (عرصه و اعیان) را قیمت گذاشت. شهرداری، اما زیر بار نرفت. گفت اعیان شما را متری یک و نیم میلیون تا دو میلیون تومان میخرم. اما حالا دهاتش هم متری دو میلیون تومن خانه پیدا نمیکنی! اینجا دلال جماعت چمباتمه زده، مفت خری کند. همان زمان هم همین کار را کردند، خیلیها را ساختند. «اسلام آباد» به بالا را نگاه کنید هرجا تابلو دیدید یادتان باشد دلالها با شهرداری زد و بند کرده و به جای تراکم، زمینهای ضعیف ترها را خریدند و آنها آواره کردند. ما هم میگوییم آخرش یا برد است یا باخت! پول دادهایم زمین خریدهایم. کارشناس بیاورند هرچه قیمت گذاشت همان را پایینتر به شهرداری میفروشیم. همین چند کوچه بالاتر شما خانه کمتر از متری 100 میلیون تومان پیدا نمیکنی! شهرداری نه کمکمان میکند نه از ما زمین را میخرد. نزدیک 400-300 خانوار آن بالا و همین جا لای این خرابهها زندگی میکنند.»
همسایه بغل دستی او تا صدای ما را میشنود رو یخها سر میخورد پیش ما: «بیایید ما را از این کثافت نجات دهید. هر روز زجر میکشیم. شهرداری چرا باید دراین سرمای استخوان سوز نامه بزند تا گاز را قطع کنند؟ چرا انشعاب نمیدهند؟ الان 5 سال است که اینجا هستم. میخواهند مفت بخرند. من اینجا پول دادهام، قولنامه دارم.»
مرد مرا به سمت چادر بزرگی میبرد که هر گوشهاش یک بچه نشسته است. سقف پلاستیکی بالای مثلاً خانهاش باز است تا دود بخاری خارج شود. یک گوشه شبیه حلبی آبادها تا توانسته یونولیت و آجر چیده و سمت دیگرش فقط پتو است! نه تلویزیون، نه یخچال نه کمد و نه حتی وسیلهای که یادتان بیندازد اینجا خانه یک خانوار 6-5 نفره است! مرد گلایههایش کم نیست. همسایه کمی آن طرف تر دو دختر دانشجو دارد. یکبار، دو بار، سه بار هم که صدا میزند خبری از هیچ کدامشان نمیشود... مرد میگوید: «خجالت میکشند. هر روزشان همین است. ما را نبین به این نکبت راضی شدهایم، جوانترهایمان زجر میکشند. چه کسی حاضر میشود دست چند پشت غریبه را بگیرد بیاورد اینجا؟»
شهرداری میگوید مسکن معوض میدهیم، اما مرد میگوید: «از این خبرها نیست. زمین خودمان را نمیبخشند، هر از گاهی چند نفر اراذل و اوباش با چوب و چماق میریزند اینجا که نشان دهند منطقه ناامن است. حتی دست معتادها را میگیرند و میآورند اینجا و بعد هم فیلم میگیرند که بگویند اینجا شبیه جایی ناامن است. اما ما انسانیم، حیوان که نیستیم.
برخیها از ترس به فروش زمینهایشان تن میدهند اما ما از این بیدها نیستیم که با آن بادها بلرزیم. من کشاورز بودهام. خانمم دانشگاه کشاورزی خوانده. زندگی ما را نبینید، آبرو داریم.»
کمی آن طرفتر از او، نگار ایستاده است. صورت زمخت یخ زدهاش را با موهای خرمایی مجعدش پوشانده، اما از لای چینهای پیشانیاش میتوانید رد زنی 60-50 ساله را ببینید. نگار اما 40 ساله است! میگوید مأموران شهرداری چند هفته پیش آمدند خاک ریختند، لودر انداختند، اثاثیه ما را زیر و کردند... میگوید: «هر کس یک حرف میزند. میگویند بلند شوید خانه میدهیم. از دره فرحزاد کارتن خوابهای معتاد را میآورند اینجا میاندازند به جان ما! زن و بچه مردم را نمیبینند؟ اگر پول داشتیم میرفتیم یکجا اجاره میکردیم. مسئولان میروند و میآیند اما ما زیر این حرفها لگدمال میشویم. فقط میخواهیم زودتر تکلیف ما را روشن کنند.»
نگار دستش را به سمت چادرهای همسایه دراز میکند و ادامه میدهد: «5 -4 سال است زیر همین چادرها زندگی میکنند.مجبورند. اصلاً به این ساختمانها انشعاب بدهید. وقتی خریدند انشعاب را واگذار کنید. انشعاب را که نمیخواهیم با خودمان ببریم. اداره گاز میگوید از شهرداری نامه بیاورید، شهرداری میگوید باید حفاری کنیم. اگر ساکنان همین چادرها، پول داشتند و به مأموران شهرداری میدادند سریع مجوز ساخت میگرفتند! اما ندارند. برای همین اسیر شدهاند وسط این تکه زمین.»
قدیمیترها که چند آجر روی هم گذاشته و مثلاً وضع بهتری دارند میگویند با جان و دل اینجا را نگه داشتهاند. میگویند «همه معتادها را بیرون کردیم. شما ببینید کدام یک از این خانهها و چادرها مواد فروش و قاچاقچی دارند؟ حتی یک کارتن خواب هم اینجا نمیبینید! اینجا حتی یک متر خانه را هم نمیشود تصرف کرد. از صاحب ملک خریدهاند. ملک مال ونکیها بوده، حق عیان را فروختهاند. عرصه را هم که معلوم نیست به کجا دادهاند. ما که مشکلی نداریم. عرصه را بردارند پول اعیان را بدهند ما میفروشیم.»
متصرف هستند، کوتاه نمیآییم!
پرده دوم را باید از زبان شهردار منطقه 2 بشنوید. مهدی صالحی روی دیگر ماجرای چادرها را روایت میکند. میگوید: «محدوده اسلام آباد یا همان شهرک نیایش در گذشته اراضی زراعی ده ونک بوده که به علت عبور بزرگراه چمران قبل از انقلاب از محدوده «ده ونک» جدا شده و اکنون ماهیت جداگانه پیدا کرده است. اما طبق طرح تفصیلی کاربری فضای سبز دارد و همه ساخت و سازهایی که در آن شکل گرفته پروانه و مجوز ندارند. البته مجموع سکونتی که در کل رود دره از جنوب شهرک آتی ساز تا بزرگراه شهید همت جریان دارد فقط 10 درصد است که در 6 لکه پراکنده شده است.»
او میگوید که در دهههای مختلف قبل از انقلاب، زمان جنگ و بعدها، تعدادی در این منطقه ساکن شدهاند، اما از سال 85-84 به بعد به علت نظارت و کنترل سخت شهرداری، سرعت ساخت و سازهای غیر مجاز کاهش یافته است.
به گفته صالحی، هم اکنون نزدیک به 2 هزار و 500 نفر در این لکهها زندگی میکنند که از اقشار مختلف از کارمند گرفته تا طبقه کارگری و اداری هستند، البته طبقات ضعیف هم در آنها بسیار زیاد است. اما چادرها که برپا شده و حدود 12-10 عدد بیشتر هم نیست، طی 8-7 ماه گذشته شکل گرفته و ما تلاش کردیم که در این مدت تعدادشان زیاد نشود. در این منطقه اصلاً معتاد متجاهر نداریم و حدوداً 15 خانوار که ایرانی و مهاجر خارج از تهران هستند، ساکن شدهاند.»
ماجرا چیست؟ میگوید: «در گذشته برخی کشاورزان قدیمی زمینها را خرد کرده و به صورت غیر مجاز فروختهاند و افرادی هم با مبالغ پایین این زمینها را خریدهاند و حالا خودشان را محق میدانند. این شرایط اصلاً مورد تأیید ما نیست و حتی اهالی شهرک نیایش هم این شکل زندگی را نمی پذیرند. به هرحال تعدادی از اهالی شهرک به مرور زمان سند گرفتهاند و مایل نیستند جمعیت جدیدی وارد شود. تقریباً کمتر از 50 درصد خانهها دارای سند است. پیشنهاد شهرداری این است آنهایی که در حریم رودخانه یا در حریم بزرگراه هستند در همان محدوده مسکن معوض دریافت کنند. خب اگر این طرح مصوب شود در یک بازه 2 تا 3 ساله میتوان مسأله را حل کرد. ببینید این یک معضل 50 ساله است که فکری برای آن نشده و نمیتوان دو روزه مسأله را جمع کرد.»
چرا شهرداری نتوانسته در این مدت کاری انجام دهد؟ صالحی در پاسخ به این پرسش میگوید: «هم اکنون سه نسل در این نقطه زندگی میکنند. عنوان سکونتگاه غیر رسمی هم به آن تعلق نمیگیرد چون دو مسجد دارد و بچهها در مدارس سعادت آباد درس میخوانند. شهرداری سال 94-93 با جیب پر پول رفت؛ اما ساکنان مایل به جابهجایی نبودند. البته که الگوی جابهجایی الگوی صد درصد رد شدهای است. الان 700 خانوار در آنجا زندگی میکنند که با افرادی که اخیراً در حریم رودخانه چادر زدهاند، فرق دارند. ما با چادرنشینها مذاکراتی هم کردهایم تا از آنجا بلند شوند اما خودشان را محق میدانند و چون توان تهیه مسکن در شهر را ندارند مقاومت میکنند. ببینید آنجا هیچ امکانات بهداشتی و شبکه تأسیسات وجود ندارد. اما آنها در شرایط بعضاً سختتر هم زندگی کردهاند و میتوانند با این شرایط کنار بیایند. ما معتقدیم که آنها متصرف هستند. ما به هیچ وجه اجازه توسعه این فضا را نمیدهیم و در همین مدت نیز با یکی، دو مورد برخورد کردیم اما برای برخورد با قدیمیترها نیاز به احکام قضایی و هماهنگی با پلیس داریم که درحال انجام آن هستیم.»
در این گزارش از دو زاویه به موضع چادرنشینان حاشیه چمران پرداختیم. هر دو روایت به نوعی به دنبال اثبات حقی است که فکر میکند سالهاست از او ربوده شده است. در یکجا چادرنشینان و در جای دیگر شهرداری! اینکه حق با چه کسی است شاید دشوار باشد و نیاز به کنکاشی بیشتر و باز هم شنیدن دارد و شاید گاهی هر دو سوی ماجرا حق داشته باشند! اما سرمای سوزناک بهمن ماه و زندگی در چادرهایی که حالا حتی در دورافتادهترین و محرومترین مناطق کشور هم به ندرت دیده میشود، آن هم در شمال پایتخت نشان میدهد ما با یک مسأله اجتماعی مواجهیم که نباید زیر نگاه اقتصادی مدفون شود.
خبرنگار
زن سرش را از شرم پایین میاندازد، همان وقت که مرد با صدای بلندش از پشت چند تکه پلاستیک بهم وصله شده، یادمان میاندازد اینجا «صاحب» دارد. اسمش را گذشتهاند صاحبخانه «خانههای بلاتکلیف»... «رحیم» همان مرد چهارشانه بلندقد حواس جمعی است که تا میبیند سمت «راضیه» میرویم خودش را با دو میرساند به ما! چهرهاش عبوس و گرفته است...: «از زن من چی میخوای؟!» زن که حالا از ترس به خودش پیچیده، نگاهش را از خشم مرد میدزد و با حالتی خمیده از لای درز پلاستیکها داخل خانه میشود. خانه که نه همان چادر
تو در توی عجیبی که حکایت هر کدام از ساکنانش از همین «جا» آغاز میشود.
اسم برجهای سعادت آباد را که حتماً شنیدهاید، برج نه؟! گذرتان که لابد به خیابانهای معروف میلیاردیاش افتاده است! حالا رد همان لاکچریها را که بگیرید، چشمانتان را که نبندید، انتهای تمام آن زرق و برقها به یکجا ختم میشود: «بنبست ارض»! اما در طول مسیر نه نشانهای میبینید و نه حتی رد کوچکی که باورتان شود به «ته دنیا» رسیدهاید... تا اینکه چشمتان هنوز از آن برجهای سر به فلک کشیده سیراب نشده، نگاهتان به سمت چادرهایی میرود که در یکی از گرانترین مناطق تهران به قول اهالی بالا، «وصله ناجور» شده است. یکی از همان وصلههای ناجور اسمش «سلیمه» است. نشانی خانهاش اولین چادر رخ نمای سر خیابان است. چادری که همین چند ماه پیش حجله عروسیاش بوده و حالا هم دورتادور اتاق سه متریاش میگردد تا بلکه لابهلای همان اسباب و اثاثیه زهوار در رفته و درب و داغان یک جای خواب برای بچه هنوز نیامدهاش پیدا کند. سلیمه را وقتی میبینم که دبههای چند لیتری آب را لای برفهای یخ زده کنار چادر پایین میآورد. خودش همین جا به دنیا آمده، سی و اندی سال پیش! خانه پدریاش را کمی پایینتر با چند آجر قرضی ساختهاند، اما زور آن قولنامههای دستی و عجز و لابهها هم به سرپا نگه داشتن این چادرها نرسیده است. این را کربلایی محسن میگوید. پدر سلیمه وقتی فرش خشک شده جلوی چادر را روی کولش میاندازد تا دوباره زیر چادر پهن کند. برف و باران که میبارد کارش همین میشود. با یکدست فرش جمع میکند و با دست دیگرش سبد گل پر میکند. همان سبد گلهای معروف داوودی سر پل مدیریت! اینجا عمده اهالی کارشان گل فروشی است، اما نه اینکه کارمند و کارگر و معلم میانشان پیدا نشود!
سقف خانه «سلیمه» آسمانش آبی است. پلاستیکهای وصله شده زورشان به سنگینی برف دیشب نرسیده، یک در میان آنچنان پاره شده که ساکنان چادر را از ترس از جا پرانده است. «سلیمه» میگوید: «زمستانها وضعمان همین است. پلاستیکها را هم پارچه کنیم، دودکش بخاری خفهمان میکند. این از خدا بی خبرها تمام انشعابها را قطع کردهاند. یک برق برایمان مانده که از تیر چراغ برق گرفتهایم و آب هم که میبینید باید دبه پر کنیم! حمام که هیچ بلکه دوست و آشنایی پیدا شود کارمان راه بیفتد.»
پدر سلیمه میگوید: «چند سال پیش کارشناس آمد متری 20 میلیون تومان (عرصه و اعیان) را قیمت گذاشت. شهرداری، اما زیر بار نرفت. گفت اعیان شما را متری یک و نیم میلیون تا دو میلیون تومان میخرم. اما حالا دهاتش هم متری دو میلیون تومن خانه پیدا نمیکنی! اینجا دلال جماعت چمباتمه زده، مفت خری کند. همان زمان هم همین کار را کردند، خیلیها را ساختند. «اسلام آباد» به بالا را نگاه کنید هرجا تابلو دیدید یادتان باشد دلالها با شهرداری زد و بند کرده و به جای تراکم، زمینهای ضعیف ترها را خریدند و آنها آواره کردند. ما هم میگوییم آخرش یا برد است یا باخت! پول دادهایم زمین خریدهایم. کارشناس بیاورند هرچه قیمت گذاشت همان را پایینتر به شهرداری میفروشیم. همین چند کوچه بالاتر شما خانه کمتر از متری 100 میلیون تومان پیدا نمیکنی! شهرداری نه کمکمان میکند نه از ما زمین را میخرد. نزدیک 400-300 خانوار آن بالا و همین جا لای این خرابهها زندگی میکنند.»
همسایه بغل دستی او تا صدای ما را میشنود رو یخها سر میخورد پیش ما: «بیایید ما را از این کثافت نجات دهید. هر روز زجر میکشیم. شهرداری چرا باید دراین سرمای استخوان سوز نامه بزند تا گاز را قطع کنند؟ چرا انشعاب نمیدهند؟ الان 5 سال است که اینجا هستم. میخواهند مفت بخرند. من اینجا پول دادهام، قولنامه دارم.»
مرد مرا به سمت چادر بزرگی میبرد که هر گوشهاش یک بچه نشسته است. سقف پلاستیکی بالای مثلاً خانهاش باز است تا دود بخاری خارج شود. یک گوشه شبیه حلبی آبادها تا توانسته یونولیت و آجر چیده و سمت دیگرش فقط پتو است! نه تلویزیون، نه یخچال نه کمد و نه حتی وسیلهای که یادتان بیندازد اینجا خانه یک خانوار 6-5 نفره است! مرد گلایههایش کم نیست. همسایه کمی آن طرف تر دو دختر دانشجو دارد. یکبار، دو بار، سه بار هم که صدا میزند خبری از هیچ کدامشان نمیشود... مرد میگوید: «خجالت میکشند. هر روزشان همین است. ما را نبین به این نکبت راضی شدهایم، جوانترهایمان زجر میکشند. چه کسی حاضر میشود دست چند پشت غریبه را بگیرد بیاورد اینجا؟»
شهرداری میگوید مسکن معوض میدهیم، اما مرد میگوید: «از این خبرها نیست. زمین خودمان را نمیبخشند، هر از گاهی چند نفر اراذل و اوباش با چوب و چماق میریزند اینجا که نشان دهند منطقه ناامن است. حتی دست معتادها را میگیرند و میآورند اینجا و بعد هم فیلم میگیرند که بگویند اینجا شبیه جایی ناامن است. اما ما انسانیم، حیوان که نیستیم.
برخیها از ترس به فروش زمینهایشان تن میدهند اما ما از این بیدها نیستیم که با آن بادها بلرزیم. من کشاورز بودهام. خانمم دانشگاه کشاورزی خوانده. زندگی ما را نبینید، آبرو داریم.»
کمی آن طرفتر از او، نگار ایستاده است. صورت زمخت یخ زدهاش را با موهای خرمایی مجعدش پوشانده، اما از لای چینهای پیشانیاش میتوانید رد زنی 60-50 ساله را ببینید. نگار اما 40 ساله است! میگوید مأموران شهرداری چند هفته پیش آمدند خاک ریختند، لودر انداختند، اثاثیه ما را زیر و کردند... میگوید: «هر کس یک حرف میزند. میگویند بلند شوید خانه میدهیم. از دره فرحزاد کارتن خوابهای معتاد را میآورند اینجا میاندازند به جان ما! زن و بچه مردم را نمیبینند؟ اگر پول داشتیم میرفتیم یکجا اجاره میکردیم. مسئولان میروند و میآیند اما ما زیر این حرفها لگدمال میشویم. فقط میخواهیم زودتر تکلیف ما را روشن کنند.»
نگار دستش را به سمت چادرهای همسایه دراز میکند و ادامه میدهد: «5 -4 سال است زیر همین چادرها زندگی میکنند.مجبورند. اصلاً به این ساختمانها انشعاب بدهید. وقتی خریدند انشعاب را واگذار کنید. انشعاب را که نمیخواهیم با خودمان ببریم. اداره گاز میگوید از شهرداری نامه بیاورید، شهرداری میگوید باید حفاری کنیم. اگر ساکنان همین چادرها، پول داشتند و به مأموران شهرداری میدادند سریع مجوز ساخت میگرفتند! اما ندارند. برای همین اسیر شدهاند وسط این تکه زمین.»
قدیمیترها که چند آجر روی هم گذاشته و مثلاً وضع بهتری دارند میگویند با جان و دل اینجا را نگه داشتهاند. میگویند «همه معتادها را بیرون کردیم. شما ببینید کدام یک از این خانهها و چادرها مواد فروش و قاچاقچی دارند؟ حتی یک کارتن خواب هم اینجا نمیبینید! اینجا حتی یک متر خانه را هم نمیشود تصرف کرد. از صاحب ملک خریدهاند. ملک مال ونکیها بوده، حق عیان را فروختهاند. عرصه را هم که معلوم نیست به کجا دادهاند. ما که مشکلی نداریم. عرصه را بردارند پول اعیان را بدهند ما میفروشیم.»
متصرف هستند، کوتاه نمیآییم!
پرده دوم را باید از زبان شهردار منطقه 2 بشنوید. مهدی صالحی روی دیگر ماجرای چادرها را روایت میکند. میگوید: «محدوده اسلام آباد یا همان شهرک نیایش در گذشته اراضی زراعی ده ونک بوده که به علت عبور بزرگراه چمران قبل از انقلاب از محدوده «ده ونک» جدا شده و اکنون ماهیت جداگانه پیدا کرده است. اما طبق طرح تفصیلی کاربری فضای سبز دارد و همه ساخت و سازهایی که در آن شکل گرفته پروانه و مجوز ندارند. البته مجموع سکونتی که در کل رود دره از جنوب شهرک آتی ساز تا بزرگراه شهید همت جریان دارد فقط 10 درصد است که در 6 لکه پراکنده شده است.»
او میگوید که در دهههای مختلف قبل از انقلاب، زمان جنگ و بعدها، تعدادی در این منطقه ساکن شدهاند، اما از سال 85-84 به بعد به علت نظارت و کنترل سخت شهرداری، سرعت ساخت و سازهای غیر مجاز کاهش یافته است.
به گفته صالحی، هم اکنون نزدیک به 2 هزار و 500 نفر در این لکهها زندگی میکنند که از اقشار مختلف از کارمند گرفته تا طبقه کارگری و اداری هستند، البته طبقات ضعیف هم در آنها بسیار زیاد است. اما چادرها که برپا شده و حدود 12-10 عدد بیشتر هم نیست، طی 8-7 ماه گذشته شکل گرفته و ما تلاش کردیم که در این مدت تعدادشان زیاد نشود. در این منطقه اصلاً معتاد متجاهر نداریم و حدوداً 15 خانوار که ایرانی و مهاجر خارج از تهران هستند، ساکن شدهاند.»
ماجرا چیست؟ میگوید: «در گذشته برخی کشاورزان قدیمی زمینها را خرد کرده و به صورت غیر مجاز فروختهاند و افرادی هم با مبالغ پایین این زمینها را خریدهاند و حالا خودشان را محق میدانند. این شرایط اصلاً مورد تأیید ما نیست و حتی اهالی شهرک نیایش هم این شکل زندگی را نمی پذیرند. به هرحال تعدادی از اهالی شهرک به مرور زمان سند گرفتهاند و مایل نیستند جمعیت جدیدی وارد شود. تقریباً کمتر از 50 درصد خانهها دارای سند است. پیشنهاد شهرداری این است آنهایی که در حریم رودخانه یا در حریم بزرگراه هستند در همان محدوده مسکن معوض دریافت کنند. خب اگر این طرح مصوب شود در یک بازه 2 تا 3 ساله میتوان مسأله را حل کرد. ببینید این یک معضل 50 ساله است که فکری برای آن نشده و نمیتوان دو روزه مسأله را جمع کرد.»
چرا شهرداری نتوانسته در این مدت کاری انجام دهد؟ صالحی در پاسخ به این پرسش میگوید: «هم اکنون سه نسل در این نقطه زندگی میکنند. عنوان سکونتگاه غیر رسمی هم به آن تعلق نمیگیرد چون دو مسجد دارد و بچهها در مدارس سعادت آباد درس میخوانند. شهرداری سال 94-93 با جیب پر پول رفت؛ اما ساکنان مایل به جابهجایی نبودند. البته که الگوی جابهجایی الگوی صد درصد رد شدهای است. الان 700 خانوار در آنجا زندگی میکنند که با افرادی که اخیراً در حریم رودخانه چادر زدهاند، فرق دارند. ما با چادرنشینها مذاکراتی هم کردهایم تا از آنجا بلند شوند اما خودشان را محق میدانند و چون توان تهیه مسکن در شهر را ندارند مقاومت میکنند. ببینید آنجا هیچ امکانات بهداشتی و شبکه تأسیسات وجود ندارد. اما آنها در شرایط بعضاً سختتر هم زندگی کردهاند و میتوانند با این شرایط کنار بیایند. ما معتقدیم که آنها متصرف هستند. ما به هیچ وجه اجازه توسعه این فضا را نمیدهیم و در همین مدت نیز با یکی، دو مورد برخورد کردیم اما برای برخورد با قدیمیترها نیاز به احکام قضایی و هماهنگی با پلیس داریم که درحال انجام آن هستیم.»
در این گزارش از دو زاویه به موضع چادرنشینان حاشیه چمران پرداختیم. هر دو روایت به نوعی به دنبال اثبات حقی است که فکر میکند سالهاست از او ربوده شده است. در یکجا چادرنشینان و در جای دیگر شهرداری! اینکه حق با چه کسی است شاید دشوار باشد و نیاز به کنکاشی بیشتر و باز هم شنیدن دارد و شاید گاهی هر دو سوی ماجرا حق داشته باشند! اما سرمای سوزناک بهمن ماه و زندگی در چادرهایی که حالا حتی در دورافتادهترین و محرومترین مناطق کشور هم به ندرت دیده میشود، آن هم در شمال پایتخت نشان میدهد ما با یک مسأله اجتماعی مواجهیم که نباید زیر نگاه اقتصادی مدفون شود.
برای کار در پاساژ آنتیک فروشهای تهران چه چیزی لازم دارید؟
گنج قارون صبر ایوب، عمر نوح
محمد معصومیان
گزارش نویس
تیکتاک تیکتاک؛ صدای ساعت شماطهدار قدیمی است که در سکوت مغازه آنتیکفروشی پیچیده است. نمیشود راحت از اجناس مغازه چشم برداشت. از صورتکهای کوچک کندهکاری شده روی آویز تمام نقرهای، از ابروهای بههم پیوسته ناصرالدین شاه روی جاشمعی شیشهای، ظرفهای بلوری فرانسوی 80 ساله با طرح گل سرخ و ...
پاساژ چهلستون خیابان منوچهری تهران مانند نمایشگاهی پرزرق و برق است. مغازههای آنتیکفروشی و اجناس خیرهکننده آن در هماهنگی کامل با معماری و دکوراسیون این مکان قرار گرفتهاند. پاساژی کم رفتوآمد که 50 سال است در گوشه شلوغ تهران سکوتی لذت بخش دارد. این شغل مانند سابق پر رونق است یا مانند بسیاری از مشاغل پیشین، درحال از بین رفتن؟
همراه باد سردی که در خیابان منوچهری میپیچد وارد پاساژ میشوم و در پشتم بسته میشود. در جایم میایستم و به نمای لوستری برنزی که از سقف روی حوض فیروزهای آویزان است خیره میشوم. نمای لوستری با قدمت 100 ساله، کاری از کمپانی فرانسوی باکارات که از سال 1764 تولید کریستالهای لوکس را آغاز کرده است روی حوض ایرانی انگار قابی از یک نقاشی است. روی لبههای حوض گلدانهای سبز خودنمایی میکنند و فرشهای قرمز از ورودی تا دورحوض روی زمین پهن شدهاند. دورتا دور راهروهای این پاساژ سه طبقه ستونهای چوبی نازک کنگرهداری قرار دارد که آدم را یاد چهلستون اصفهان میاندازد. روی ستونهای ورودی کاشیهایی با نقشی از گلدانهایی با گلهای رنگارنگ چشم را نوازش میدهد. دور حوض ایرانی مغازههای آنتیک فروشی ویترینهای شلوغی پر از اجناس قدیمی دارند. داخل مغازهای میشوم و سر صحبت را با محمود ایرجی که قدیمیترین دکاندار مجموعه است باز میکنم؛ پیرمرد کت و شلواری خوشپوش و خوشرو پشت میز با یکی از دوستان گرم صحبت است.
ایرجی بیش از 40 سال است که کار در این فضا را تجربه کرده است. او از آقای باغستانی میگوید که با ذوق شخصی این پاساژ را بنا کرد و محمود هم چند سال بعد از افتتاح، کار را در این پاساژ شروع کرد. او از ضعیف شدن فضای کسب و کار میگوید و از روزهایی میگوید که توریستهای بیشتری به ایران میآمدند و مردم انگیزه بیشتری برای خرید این اجناس داشتند. او ادامهدهنده شغل پدر است و حالا یکی از فرزندانش هم علاقهمند این شغل نوستالژیک شده است: «یادگرفتن زیروبم این شغل فقط عشق و علاقه میخواهد.» از او میپرسم از قدیمیهای این بازار چه کسانی ماندهاند که غمی در صدایش میپیچد و میگوید: «همه یا فوت کردند یا فروختند و رفتند. اینجا از من قدیمیتر نیست.» ایرجی با سالها سابقه در این کار میگوید: «اجناس خارجی ما 80 درصد مال فرانسه است و 20 درصد روسی. چون ذائقه مردم ما هنر این کشورها را بیشتر میپسندد.»
کنار مغازه روبهرویی، دیواری پر از کاشیهای قدیمی است و بالای کاشیها نقشهای کمرنگی از نقاشی روی دیوار است که منظره یک شکارگاه را نشان میدهد. نقاشیهایی که مرور زمان رنگ آنها را زایل کرده است. وارد مغازه دیگری میشوم که همه چیز در آن پیدا میشود؛ از سماورهای بزرگ برنجی روسی تا چراغهای نفتی که در دوره قاجار وارد ایران شد. مرد فروشنده پشت ویترینی پر از تسبیح، مهر، انگشتر، سکههای قدیمی و جاسیگاریهایی با طرحهای برجسته و رنگارنگ ایستاده است. او با خنده میگوید: «یکی کفترباز است یکی ماشین باز، ماهم عشق این کار را داریم و گرفتار شدهایم. این کار فقط علاقه است و اگر بخواهی درست حساب کنی میبینی نمیصرفد. ما عاشق خرده ریز قدیمی هستیم و وقتی یک چیز قدیمی پیدا میکنیم یک طوری کیف میکنیم که انگار چلوکباب خوردهایم.» او هم میگوید مشتری کمی دارد و کار مانند سابق پررونق نیست. لباس زربافت قدیمی که پشت او به دیوار آویزان شده باعث میشود حواسم پرت شود: «این لباس زمان قدیم مد بوده و خانهای قدیم میپوشیدند. تقریباً 90 سال قدمت دارد و زربافت است با نقرههایی که در لبهها کار شده است.»
سقف چوبی پاساژ طبله کرده و نیاز به مرمت دارد اما راهپلهها کاشیهایی به رنگهای متنوعی دارد که روی دیواره آن کار شده و بهنظر بسیار قدیمی میآید. کمی که نزدیکتر میشوم چهرههای کوچکی روی کاشیها میبینم که به نظر چهره شاهزادههای قاجاری باشد. به مغازه دیگری میروم که چند جوان در آن مشغول حرف زدن هستند. مسعود که در جریان همه جزئیات پاساژ است تعریف میکند که قدمت این پاساژ 50 سال است و آقای باغستانی آن را بنا کرده است: «سازنده این پاساژ در شیراز خانهای میخرد. اینجا هم پیش از پاساژ یک خانه قدیمی بزرگ بوده است. این کاشیها از آن خانه سنتی شیراز به اینجا آورده شده و قدمتش بسیار بیشتر از بنا است.» داخل مغازه سقف چوبی با طرح گل خودنمایی میکند که این هم از خانه شیراز به اینجا آورده شده است. مسعود از مرمت بنا میگوید: «بعد از فاجعه پلاسکو، ما و هم صنفها در این پاساژ با آتشنشانی در تماس هستیم و دائم کپسولها را تعویض میکنیم و سیمکشیها را هم تعمیر کردهایم. در مراحل بعدی قرار است سقف و نقاشیهای قدیمی دیوار هم مرمت شود.» او از چند مغازهای میگوید که از صنفهای دیگر هستند و استهلاک بنا را با رفت و آمد وسایل خود بالا میبرند.
او که نسل چهارم یک خانواده آنتیک فروش است از عشق و علاقهای میگوید که باعث شد برخلاف تحصیلاتش راهی این شغل شود: «قدیمیها میگفتند این شغل گنج قارون، صبر ایوب و عمر نوح میخواهد.» جواب دقیق را پیدا کردم؛ واقعاً چه کسی است که همه اینها را یکجا داشته باشد؟ کمی آنطرفتر از پاساژ، بورس لوازم آرایش است و راه راحتتری برای کسب معاش. میپرسم مسعود چرا این شغل را انتخاب کردی؟ میگوید: «راستش من تحصیلات عالیه در رشته کامپیوتر دارم و تا نوجوانی از این شغل خوشم نمیآمد اما کمکم دیدم تمام عشق من همین کار است و این شد که وارد این شغل شدم.» او با حوصله، اجناس مغازه را معرفی میکند و با تسلطی که به زبان انگلیسی دارد از شرکتهای معتبر خارجی مانند «باکارات» یا «کریستوفل» فرانسوی میگوید: «همین حالا در کشور خودمان نقرهکاری و قلمزنیهای فوقالعادهای داریم که به مراتب از کارهای قدیمی این هنر ارزشمندتر و زیباتر هستند اما متأسفانه در نبود حمایت این هنرمندان کسی آنها را نمیشناسد.»
او شیشه ویترین را کنار میزند و ظرفی بلوری را نشانم میدهد که 100 سال است آب به خودش ندیده و 15 میلیون تومان قیمت دارد: «مردم در شوش همین پول را برای ظرف چینی میدهند و دو سال بعد یک میلیون هم ارزش ندارد اما این جنس برود دوباره بیاید بازهم قیمت دارد. هر روز هم به ارزش این جنسها افزوده میشود.»
هرچه بیشتر حرف میزنیم تصویر دقیقتری از این شغل در ذهنم ساخته میشود. شغلی که در این اقتصاد دیگر مانند سابق راه خوبی برای امرار معاش نیست. مسعود با خنده به یک جمله کلیدی در این صنف اشاره می کند و میگوید: «پدربزرگم میگفت هر وقت خواستید چیزی بخرید سعی کنید اول خودتان خوشتان بیاید چون اگر 50 سال فروش نرفت هر روز دیدنش شما را اذیت نمیکند.» دوری در پاساژ میزنم و بیرون میروم. دوروبر پاساژ پر از فروشندههای دستفروشی است که در بساط شان اجناس آنتیک دارند اما رونقی در کار نیست. انگار مشتریها فقط برای خرید لوازم آرایشی به اینجا میآیند.
گزارش نویس
تیکتاک تیکتاک؛ صدای ساعت شماطهدار قدیمی است که در سکوت مغازه آنتیکفروشی پیچیده است. نمیشود راحت از اجناس مغازه چشم برداشت. از صورتکهای کوچک کندهکاری شده روی آویز تمام نقرهای، از ابروهای بههم پیوسته ناصرالدین شاه روی جاشمعی شیشهای، ظرفهای بلوری فرانسوی 80 ساله با طرح گل سرخ و ...
پاساژ چهلستون خیابان منوچهری تهران مانند نمایشگاهی پرزرق و برق است. مغازههای آنتیکفروشی و اجناس خیرهکننده آن در هماهنگی کامل با معماری و دکوراسیون این مکان قرار گرفتهاند. پاساژی کم رفتوآمد که 50 سال است در گوشه شلوغ تهران سکوتی لذت بخش دارد. این شغل مانند سابق پر رونق است یا مانند بسیاری از مشاغل پیشین، درحال از بین رفتن؟
همراه باد سردی که در خیابان منوچهری میپیچد وارد پاساژ میشوم و در پشتم بسته میشود. در جایم میایستم و به نمای لوستری برنزی که از سقف روی حوض فیروزهای آویزان است خیره میشوم. نمای لوستری با قدمت 100 ساله، کاری از کمپانی فرانسوی باکارات که از سال 1764 تولید کریستالهای لوکس را آغاز کرده است روی حوض ایرانی انگار قابی از یک نقاشی است. روی لبههای حوض گلدانهای سبز خودنمایی میکنند و فرشهای قرمز از ورودی تا دورحوض روی زمین پهن شدهاند. دورتا دور راهروهای این پاساژ سه طبقه ستونهای چوبی نازک کنگرهداری قرار دارد که آدم را یاد چهلستون اصفهان میاندازد. روی ستونهای ورودی کاشیهایی با نقشی از گلدانهایی با گلهای رنگارنگ چشم را نوازش میدهد. دور حوض ایرانی مغازههای آنتیک فروشی ویترینهای شلوغی پر از اجناس قدیمی دارند. داخل مغازهای میشوم و سر صحبت را با محمود ایرجی که قدیمیترین دکاندار مجموعه است باز میکنم؛ پیرمرد کت و شلواری خوشپوش و خوشرو پشت میز با یکی از دوستان گرم صحبت است.
ایرجی بیش از 40 سال است که کار در این فضا را تجربه کرده است. او از آقای باغستانی میگوید که با ذوق شخصی این پاساژ را بنا کرد و محمود هم چند سال بعد از افتتاح، کار را در این پاساژ شروع کرد. او از ضعیف شدن فضای کسب و کار میگوید و از روزهایی میگوید که توریستهای بیشتری به ایران میآمدند و مردم انگیزه بیشتری برای خرید این اجناس داشتند. او ادامهدهنده شغل پدر است و حالا یکی از فرزندانش هم علاقهمند این شغل نوستالژیک شده است: «یادگرفتن زیروبم این شغل فقط عشق و علاقه میخواهد.» از او میپرسم از قدیمیهای این بازار چه کسانی ماندهاند که غمی در صدایش میپیچد و میگوید: «همه یا فوت کردند یا فروختند و رفتند. اینجا از من قدیمیتر نیست.» ایرجی با سالها سابقه در این کار میگوید: «اجناس خارجی ما 80 درصد مال فرانسه است و 20 درصد روسی. چون ذائقه مردم ما هنر این کشورها را بیشتر میپسندد.»
کنار مغازه روبهرویی، دیواری پر از کاشیهای قدیمی است و بالای کاشیها نقشهای کمرنگی از نقاشی روی دیوار است که منظره یک شکارگاه را نشان میدهد. نقاشیهایی که مرور زمان رنگ آنها را زایل کرده است. وارد مغازه دیگری میشوم که همه چیز در آن پیدا میشود؛ از سماورهای بزرگ برنجی روسی تا چراغهای نفتی که در دوره قاجار وارد ایران شد. مرد فروشنده پشت ویترینی پر از تسبیح، مهر، انگشتر، سکههای قدیمی و جاسیگاریهایی با طرحهای برجسته و رنگارنگ ایستاده است. او با خنده میگوید: «یکی کفترباز است یکی ماشین باز، ماهم عشق این کار را داریم و گرفتار شدهایم. این کار فقط علاقه است و اگر بخواهی درست حساب کنی میبینی نمیصرفد. ما عاشق خرده ریز قدیمی هستیم و وقتی یک چیز قدیمی پیدا میکنیم یک طوری کیف میکنیم که انگار چلوکباب خوردهایم.» او هم میگوید مشتری کمی دارد و کار مانند سابق پررونق نیست. لباس زربافت قدیمی که پشت او به دیوار آویزان شده باعث میشود حواسم پرت شود: «این لباس زمان قدیم مد بوده و خانهای قدیم میپوشیدند. تقریباً 90 سال قدمت دارد و زربافت است با نقرههایی که در لبهها کار شده است.»
سقف چوبی پاساژ طبله کرده و نیاز به مرمت دارد اما راهپلهها کاشیهایی به رنگهای متنوعی دارد که روی دیواره آن کار شده و بهنظر بسیار قدیمی میآید. کمی که نزدیکتر میشوم چهرههای کوچکی روی کاشیها میبینم که به نظر چهره شاهزادههای قاجاری باشد. به مغازه دیگری میروم که چند جوان در آن مشغول حرف زدن هستند. مسعود که در جریان همه جزئیات پاساژ است تعریف میکند که قدمت این پاساژ 50 سال است و آقای باغستانی آن را بنا کرده است: «سازنده این پاساژ در شیراز خانهای میخرد. اینجا هم پیش از پاساژ یک خانه قدیمی بزرگ بوده است. این کاشیها از آن خانه سنتی شیراز به اینجا آورده شده و قدمتش بسیار بیشتر از بنا است.» داخل مغازه سقف چوبی با طرح گل خودنمایی میکند که این هم از خانه شیراز به اینجا آورده شده است. مسعود از مرمت بنا میگوید: «بعد از فاجعه پلاسکو، ما و هم صنفها در این پاساژ با آتشنشانی در تماس هستیم و دائم کپسولها را تعویض میکنیم و سیمکشیها را هم تعمیر کردهایم. در مراحل بعدی قرار است سقف و نقاشیهای قدیمی دیوار هم مرمت شود.» او از چند مغازهای میگوید که از صنفهای دیگر هستند و استهلاک بنا را با رفت و آمد وسایل خود بالا میبرند.
او که نسل چهارم یک خانواده آنتیک فروش است از عشق و علاقهای میگوید که باعث شد برخلاف تحصیلاتش راهی این شغل شود: «قدیمیها میگفتند این شغل گنج قارون، صبر ایوب و عمر نوح میخواهد.» جواب دقیق را پیدا کردم؛ واقعاً چه کسی است که همه اینها را یکجا داشته باشد؟ کمی آنطرفتر از پاساژ، بورس لوازم آرایش است و راه راحتتری برای کسب معاش. میپرسم مسعود چرا این شغل را انتخاب کردی؟ میگوید: «راستش من تحصیلات عالیه در رشته کامپیوتر دارم و تا نوجوانی از این شغل خوشم نمیآمد اما کمکم دیدم تمام عشق من همین کار است و این شد که وارد این شغل شدم.» او با حوصله، اجناس مغازه را معرفی میکند و با تسلطی که به زبان انگلیسی دارد از شرکتهای معتبر خارجی مانند «باکارات» یا «کریستوفل» فرانسوی میگوید: «همین حالا در کشور خودمان نقرهکاری و قلمزنیهای فوقالعادهای داریم که به مراتب از کارهای قدیمی این هنر ارزشمندتر و زیباتر هستند اما متأسفانه در نبود حمایت این هنرمندان کسی آنها را نمیشناسد.»
او شیشه ویترین را کنار میزند و ظرفی بلوری را نشانم میدهد که 100 سال است آب به خودش ندیده و 15 میلیون تومان قیمت دارد: «مردم در شوش همین پول را برای ظرف چینی میدهند و دو سال بعد یک میلیون هم ارزش ندارد اما این جنس برود دوباره بیاید بازهم قیمت دارد. هر روز هم به ارزش این جنسها افزوده میشود.»
هرچه بیشتر حرف میزنیم تصویر دقیقتری از این شغل در ذهنم ساخته میشود. شغلی که در این اقتصاد دیگر مانند سابق راه خوبی برای امرار معاش نیست. مسعود با خنده به یک جمله کلیدی در این صنف اشاره می کند و میگوید: «پدربزرگم میگفت هر وقت خواستید چیزی بخرید سعی کنید اول خودتان خوشتان بیاید چون اگر 50 سال فروش نرفت هر روز دیدنش شما را اذیت نمیکند.» دوری در پاساژ میزنم و بیرون میروم. دوروبر پاساژ پر از فروشندههای دستفروشی است که در بساط شان اجناس آنتیک دارند اما رونقی در کار نیست. انگار مشتریها فقط برای خرید لوازم آرایشی به اینجا میآیند.
چگونگی افزایش روحیه داوطلبی در گفتوگوی «ایران» با سرپرست سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر کشور
ایثارگران سرخ!
مهسا قوی قلب
خبرنگار
کمک و همدلی از ویژگیهایی است که در فطرت هر انسانی وجود دارد اما در برخی از افراد، این روحیه جدیتر و پر رنگ تراست که باید در عمل به گونهای فداکارانه و به نوعی با از جان گذشتگی به مرحله ظهور برسد تا شخص را راضی کند. یکی از نهادهایی که میتوان گفت، اولین جایی است که هر فرد ایثارگری برای تحقق خواسته دل خود، در جهت کمک و همیاری به هر انسانی، به آن رجوع میکند، سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر است که در کل کشور بهصورت شبانه روزی به خدمترسانی در همه عرصهها، هنگام بروز سوانح مشغول است. این روزها نیز در حوادث سیل و زلزله که رخ میدهد حضور این داوطلبان احساس میشود که در کنار نیروهای استخدامی هلالاحمر مشغول به فعالیت هستند. از آنجایی که بیشترین ظرفیت فعال جمعیت هلالاحمر را داوطلبان تشکیل میدهند، درباره چگونگی تشکیل، مشکلات، نیازها، حقوق، بیمه و چگونگی افزایش روحیه داوطلبی در کشور با وحید سلیمی، سرپرست سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر کشور به گفتوگو نشستیم که میخوانید؛
درابتدا از سابقه و نحوه تشکیل ایجاد سازمان داوطلبان بگویید.
یکی از اصول اساسی نهضت بینالمللی صلیبسرخ و هلالاحمر اصل خدمات داوطلبانه است. در راستای تحقق این اصل اساسی، هم اکنون در 190 کشور دنیا، سازمانها یا مؤسسات داوطلبان وابسته به جمعیتهای صلیب سرخ و هلال احمر فعالیت مینمایند. از اولین اساسنامه جمعیت شیر و خورشید در سال 1301 شمسی، چنین برداشت میشود که جمعیت بر پایه کمکهای نقدی و عملی عموم مردم تشکیل یافته است. در ماده 35 این اساسنامه تأکید شده است که «به ذوات محترم ایرانی یا خارجی که خدمت شایان به جمعیت کرده باشند، عنوان عضویت افتخاری اعطا کرده و رقم افتخار به آن میدهد.» در اساسنامه سال 1327 شمسی نیز تأکید شده که خدمات شیر و خورشید سرخ ایران افتخاری و مجانی است. پس از آن به منظور سازماندهی و انسجام بیشتر و بهتر فعالیتهای داوطلبانه جمعیت، مجمع عمومی سازمان داوطلبان در سال 1350 تشکیل شده است. این مجمع با هماهنگی اعضا و داوطلبان در همان سال نیز اقداماتی چون خرید اوراق مربوط به ساختمانهای عمومی، کمک به بیمارستان کودکان مسعودی و کمک به زلزلهزدگان گناباد را انجام داد. در شهریور سال 1352 شورای عالی سازمان داوطلبان تشکیل و اقدام به تصویب و ابلاغ آیین نامه سازمان داوطلبان کرد. پس از تصویب آییننامه سازمان داوطلبان در سال 1352 تا پیروزی انقلاب اسلامی، این سازمان فعالیتهایی را انجام داده است. از سال 1358 به بعد، همزمان با بروز تحولاتی در ساختار و وظایف جمعیت از جمله تغییر نام شیروخورشید سرخ ایران به جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، فعالیت سازمان داوطلبان نیز برای مدتی در محاق بوده است. در دیماه سال 1359 آیین نامه سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر تصویب و سپس در سالهای 1361، 1362، 1363 با تغییراتی، مجدداً ابلاغ گردیده است. آنچه مهم است، تا سال 1363 ماهیت سازمانی سازمان داوطلبان محفوظ بوده است. در همان سال نیز آیین نامه عضویت افتخاری در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران تصویب شده است. در سال 1364، ساختار اداری سازمان داوطلبان مجدداً دستخوش تغییرات شده و به اداره کل امور داوطلبان تبدیل و تا پایان سال 1378 بهعنوان زیرمجموعه معاونت خدمات اجتماعی جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران، فعالیت کرده است.
تا آن سال چه وظایف و مأموریتهایی بردوش سازمان داوطلبان نهاده شد؟
مشارکت وسیع و گسترده در فعالیتهای ستاد جذب کمکهای مردمی برای جبهههای جنگ (ترکیب ستاد مذکور شامل جهاد سازندگی، جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی بوده است)، برپایی 16 ستاد دائمی، دهها پایگاه سیار و صدها پایگاه جمعآوری کمکهای مردمی در تهران و شهرستانهای کل کشور به منظور جمعآوری، بستهبندی و ارسال کمکهای نقدی و غیرنقدی مردم به جبهههای جنگ، جمعآوری کمکهای مردمی و ارسال آن برای مناطق زلزلهزده، کمک به بیماران محروم و بیبضاعت و انجام هماهنگی با مراکز درمانی جهت درمان آنان و ارائه کمکهای معیشتی به جنگ زدگان مناطق جنگی کشور از جمله مهمترین مسئولیتهایی بود که سازمان عهده دار شد. در سالهای پس از 1370، فعالیت اداره کل امور داوطلبان معطوف به کمکرسانی به مددجویان و آسیب دیدگان بوده و خدماتی چون ارائه مواد غذایی و پوشاک بهصورت چهار بار درسال، لوازم التحریر یکبار درسال، دعوت و پذیرایی از نیازمندان و مددجویان در مناسبتهای خاص، اعزام بیماران محروم به مراکز درمانی و پیگیری درمان آنان، ارائه خدمات مددکاری و مشاوره به مددجویان و جمعآوری کمکهای مردمی و اهدای آن به آوارگان را انجام داده است. از سال 1379 تاکنون نیز براساس ساختار جدید جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی در سال 1379، اداره کل امورداوطلبان و بخش اعظم معاونت خدمات اجتماعی سابق جمعیت با یکدیگر تلفیق و به سازمان داوطلبان ارتقا یافت.
در حال حاضر چه تعداد داوطلب در جمعیت هلالاحمر کل کشور عضو هستند؟ آیا هر فرد عادی میتواند عضو داوطلب باشد یا شرایط خاصی دارد؟ بهصورت غیرحضوری هم میتوان برای داوطلبی ثبتنام کرد؟
717 هزار داوطلب عادی و فعال در سازمان داوطلبان عضو هستند. بله، همه اشخاص بدون هیچ پیش شرطی، میتوانند با مراجعه به سامانه جذب اعضا و داوطلبان به آدرس http://members.rcs.ir به عضویت سازمان داوطلبان جمعیت درآیند.
اگر در هنگام انجام امدادرسانی و مأموریت، اتفاق و سانحهای برای داوطلبان پیش بیاید، پرداخت هزینههای احتمالی از جمله هزینههای درمانی را سازمان به طور کامل تقبل میکند؟ آیا نیروهای داوطلب شما بیمه هستند؟
براساس ضوابط موجود، همه نجاتگران و داوطلبان ما اگر هنگام فعالیت داوطلبانه چه در حوادث و سوانح و چه در خدمات اجتماعی که هلال احمر ارائه میکند یا در دورههای آموزشی و مانورهای هلال احمر، دچار خسارت شوند، تحت پوشش بیمه مسئولیت مدنی حوادث خواهند بود که این وظیفه اصلی ما در سالهای گذشته بوده و همچنان برقرار است و در واقع در صورت وقوع حادثه بر فرد داوطلب هیچ هزینهای تحمیل نخواهد شد.
این سؤال ممکن است پرسش خیلی از افراد باشد، اینکه داوطلبان از حقوقی برخوردار هستند و به طور ماهانه دریافتی دارند؟
مطابق ماده 6 آییننامه اجرایی ماده ٢٢ قانون اساسنامه جمعیت هلال احمر، خدمت در جمعیت افتخاری است وهمه امدادگران و داوطلبانی که تمایل به انجام خدمات افتخاری و داوطلبانه دارند، باید برگه یا فرم عضویت و انجام خدمات داوطلبانه را تکمیل و امضا نمایند. برگهها یا فرمهای مزبور توسط جمعیت تهیه و در اختیار داوطلبان و امدادگران قرار میگیرد، پس در واقع داوطلب، حقوق بگیر جمعیت نیست.
مزایا چطور؟ بهعنوان مثال کمترین کاری که میتوان برای داوطلبان کرد، هزینههای ایاب و ذهاب است، این هزینه را هم داوطلبان باید پرداخت کنند یا شما متقبل میشوید؟
مطابق ماده 7 آییننامه، پرداخت هرگونه وجهی از قبیل کمک هزینه ایاب و ذهاب، پاداش، لباس و تجهیزات امدادگری و هزینه خوراک که حسب مورد جهت جلوگیری از تحمیل هزینههای اضافی به داوطلبان و امدادگران صورت میگیرد یا در سنوات قبل از تصویب قانون الحاق یک تبصره به ماده 22 قانون اساسنامه جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران - مصوب 1394 - تحت عناوین فوق پرداخت شده، مشمول تبصره مذکور است و به منزله رابطه کارگری و کارفرمایی یا هرگونه رابطه استخدامی دیگر تلقی نمیشود و طبق تبصره همین ماده جمعیت موظف است داوطلبان غیر شاغل موضوع این آییننامه را بیمه فوت و حوادث نماید تا در صورتی که افراد یاد شده در حین انجام وظیفه دچار آسیبدیدگی، نقص عضو یا فوت شوند مطابق ضوابط بیمهای مربوط خسارات وارده جبران شود.
نیروهای داوطلب جمعیت هلال احمر، استخدام هم میشوند؟ یعنی ممکن است بر حسب نیاز این افراد به استخدام جمعیت درآیند؟
خیر به هیچ عنوان داوطلبان استخدام نمیشوند و نیروهایی که در جمعیت هلالاحمر کشور استخدام هستند، با مجوز امور سازمان استخدامی کشور مشغول به کار شدهاند.
جذب نیروهای داوطلب در کل کشور یکسان است یا در مناطق حادثه خیز تعداد نیروهای بیشتری میگیرید؟
سامانه جذب سراسری بوده و در تمامی استانها واحدهای جمعیت هلال احمر آماده هدایت اشخاص به منظور جذب هستند لکن مسلماً در استانهای حادثه خیز این نیاز بیشتراحساس میشود.
از طرحهای مهم سازمان بگویید، چه طرحهایی بهصورت معمول توسط سازمان داوطلبان انجام میشود و در کدام مناطق کشور فعالیتها گستردهتر است؟
عمده فعالیتهای داوطلب محور جمعیت هلال احمر در قالب طرحهای ملی تدوین میشود، از جمله طرحهایی که بهصورت معمول و دورهای فعال هستند، پویش نذر آب، سلامت یار و نفس یار است. طرح جمعآوری کمک جهت سیلزدگان جنوب کشور را هم اخیراً داشتیم و طرحهای دیگر هم در سطح ملی در کل کشور درحال انجام است، لکن در صورت وقوع هرگونه حادثه در سطح ملی، منطقهای یا بینالمللی داوطلبان بهصورت گسترده و با فراخوانهای صورتگرفته مشغول خدمترسانی میشوند.
برای جذب داوطلبان اولین و آسانترین راه کدام است؟
سامانه ساجد (سامانه جامع اعضا و داوطلبان) به همین منظور راهاندازی شده و در این راستا در حال توسعه نرم افزاری این سامانه به منظور افزایش ظرفیت جذب هستیم. ضمناً آییننامه عضویت به منظور تسهیل جذب داوطلب در دست تدوین است.
برای اینکه مردم برای داوطلب شدن تشویق شوند چه میتوان کرد؟
اهرمهای تشویقی از جمله آموزشهای عمومی و تخصصی و سایر موارد نیز در این خصوص در نظر گرفته شده است،
در زمینه آموزش، معاونت مربوطه و مؤسسه علمی کاربردی هلال احمر بسیار فعال هستند و بدین منظور سامانه
https://learn.khadem.ir آمــــــوزشهــای عمومی و تخصصی مورد نیاز آحاد جامعه و داوطلبان را بهصورت رایگان و مستمر با استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی در اختیار قرار داده است که سامانه آموزش همگانی جمعیت هلال احمر شناخته میشود.
به داوطلبانی که از اعضای قدیمی هستند نیز آموزشهای مستمر و دورهای ارائه میشود؟
بله، علاوه بر این آموزشهای عمومی و همگانی، آموزشهای تخصصی امداد و نجات توسط سازمان امداد و نجات به ردههای فعال امدادگران داوطلب نیز ارائه میشود.
خبرنگار
کمک و همدلی از ویژگیهایی است که در فطرت هر انسانی وجود دارد اما در برخی از افراد، این روحیه جدیتر و پر رنگ تراست که باید در عمل به گونهای فداکارانه و به نوعی با از جان گذشتگی به مرحله ظهور برسد تا شخص را راضی کند. یکی از نهادهایی که میتوان گفت، اولین جایی است که هر فرد ایثارگری برای تحقق خواسته دل خود، در جهت کمک و همیاری به هر انسانی، به آن رجوع میکند، سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر است که در کل کشور بهصورت شبانه روزی به خدمترسانی در همه عرصهها، هنگام بروز سوانح مشغول است. این روزها نیز در حوادث سیل و زلزله که رخ میدهد حضور این داوطلبان احساس میشود که در کنار نیروهای استخدامی هلالاحمر مشغول به فعالیت هستند. از آنجایی که بیشترین ظرفیت فعال جمعیت هلالاحمر را داوطلبان تشکیل میدهند، درباره چگونگی تشکیل، مشکلات، نیازها، حقوق، بیمه و چگونگی افزایش روحیه داوطلبی در کشور با وحید سلیمی، سرپرست سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر کشور به گفتوگو نشستیم که میخوانید؛
درابتدا از سابقه و نحوه تشکیل ایجاد سازمان داوطلبان بگویید.
یکی از اصول اساسی نهضت بینالمللی صلیبسرخ و هلالاحمر اصل خدمات داوطلبانه است. در راستای تحقق این اصل اساسی، هم اکنون در 190 کشور دنیا، سازمانها یا مؤسسات داوطلبان وابسته به جمعیتهای صلیب سرخ و هلال احمر فعالیت مینمایند. از اولین اساسنامه جمعیت شیر و خورشید در سال 1301 شمسی، چنین برداشت میشود که جمعیت بر پایه کمکهای نقدی و عملی عموم مردم تشکیل یافته است. در ماده 35 این اساسنامه تأکید شده است که «به ذوات محترم ایرانی یا خارجی که خدمت شایان به جمعیت کرده باشند، عنوان عضویت افتخاری اعطا کرده و رقم افتخار به آن میدهد.» در اساسنامه سال 1327 شمسی نیز تأکید شده که خدمات شیر و خورشید سرخ ایران افتخاری و مجانی است. پس از آن به منظور سازماندهی و انسجام بیشتر و بهتر فعالیتهای داوطلبانه جمعیت، مجمع عمومی سازمان داوطلبان در سال 1350 تشکیل شده است. این مجمع با هماهنگی اعضا و داوطلبان در همان سال نیز اقداماتی چون خرید اوراق مربوط به ساختمانهای عمومی، کمک به بیمارستان کودکان مسعودی و کمک به زلزلهزدگان گناباد را انجام داد. در شهریور سال 1352 شورای عالی سازمان داوطلبان تشکیل و اقدام به تصویب و ابلاغ آیین نامه سازمان داوطلبان کرد. پس از تصویب آییننامه سازمان داوطلبان در سال 1352 تا پیروزی انقلاب اسلامی، این سازمان فعالیتهایی را انجام داده است. از سال 1358 به بعد، همزمان با بروز تحولاتی در ساختار و وظایف جمعیت از جمله تغییر نام شیروخورشید سرخ ایران به جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران، فعالیت سازمان داوطلبان نیز برای مدتی در محاق بوده است. در دیماه سال 1359 آیین نامه سازمان داوطلبان جمعیت هلالاحمر تصویب و سپس در سالهای 1361، 1362، 1363 با تغییراتی، مجدداً ابلاغ گردیده است. آنچه مهم است، تا سال 1363 ماهیت سازمانی سازمان داوطلبان محفوظ بوده است. در همان سال نیز آیین نامه عضویت افتخاری در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران تصویب شده است. در سال 1364، ساختار اداری سازمان داوطلبان مجدداً دستخوش تغییرات شده و به اداره کل امور داوطلبان تبدیل و تا پایان سال 1378 بهعنوان زیرمجموعه معاونت خدمات اجتماعی جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران، فعالیت کرده است.
تا آن سال چه وظایف و مأموریتهایی بردوش سازمان داوطلبان نهاده شد؟
مشارکت وسیع و گسترده در فعالیتهای ستاد جذب کمکهای مردمی برای جبهههای جنگ (ترکیب ستاد مذکور شامل جهاد سازندگی، جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی بوده است)، برپایی 16 ستاد دائمی، دهها پایگاه سیار و صدها پایگاه جمعآوری کمکهای مردمی در تهران و شهرستانهای کل کشور به منظور جمعآوری، بستهبندی و ارسال کمکهای نقدی و غیرنقدی مردم به جبهههای جنگ، جمعآوری کمکهای مردمی و ارسال آن برای مناطق زلزلهزده، کمک به بیماران محروم و بیبضاعت و انجام هماهنگی با مراکز درمانی جهت درمان آنان و ارائه کمکهای معیشتی به جنگ زدگان مناطق جنگی کشور از جمله مهمترین مسئولیتهایی بود که سازمان عهده دار شد. در سالهای پس از 1370، فعالیت اداره کل امور داوطلبان معطوف به کمکرسانی به مددجویان و آسیب دیدگان بوده و خدماتی چون ارائه مواد غذایی و پوشاک بهصورت چهار بار درسال، لوازم التحریر یکبار درسال، دعوت و پذیرایی از نیازمندان و مددجویان در مناسبتهای خاص، اعزام بیماران محروم به مراکز درمانی و پیگیری درمان آنان، ارائه خدمات مددکاری و مشاوره به مددجویان و جمعآوری کمکهای مردمی و اهدای آن به آوارگان را انجام داده است. از سال 1379 تاکنون نیز براساس ساختار جدید جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی در سال 1379، اداره کل امورداوطلبان و بخش اعظم معاونت خدمات اجتماعی سابق جمعیت با یکدیگر تلفیق و به سازمان داوطلبان ارتقا یافت.
در حال حاضر چه تعداد داوطلب در جمعیت هلالاحمر کل کشور عضو هستند؟ آیا هر فرد عادی میتواند عضو داوطلب باشد یا شرایط خاصی دارد؟ بهصورت غیرحضوری هم میتوان برای داوطلبی ثبتنام کرد؟
717 هزار داوطلب عادی و فعال در سازمان داوطلبان عضو هستند. بله، همه اشخاص بدون هیچ پیش شرطی، میتوانند با مراجعه به سامانه جذب اعضا و داوطلبان به آدرس http://members.rcs.ir به عضویت سازمان داوطلبان جمعیت درآیند.
اگر در هنگام انجام امدادرسانی و مأموریت، اتفاق و سانحهای برای داوطلبان پیش بیاید، پرداخت هزینههای احتمالی از جمله هزینههای درمانی را سازمان به طور کامل تقبل میکند؟ آیا نیروهای داوطلب شما بیمه هستند؟
براساس ضوابط موجود، همه نجاتگران و داوطلبان ما اگر هنگام فعالیت داوطلبانه چه در حوادث و سوانح و چه در خدمات اجتماعی که هلال احمر ارائه میکند یا در دورههای آموزشی و مانورهای هلال احمر، دچار خسارت شوند، تحت پوشش بیمه مسئولیت مدنی حوادث خواهند بود که این وظیفه اصلی ما در سالهای گذشته بوده و همچنان برقرار است و در واقع در صورت وقوع حادثه بر فرد داوطلب هیچ هزینهای تحمیل نخواهد شد.
این سؤال ممکن است پرسش خیلی از افراد باشد، اینکه داوطلبان از حقوقی برخوردار هستند و به طور ماهانه دریافتی دارند؟
مطابق ماده 6 آییننامه اجرایی ماده ٢٢ قانون اساسنامه جمعیت هلال احمر، خدمت در جمعیت افتخاری است وهمه امدادگران و داوطلبانی که تمایل به انجام خدمات افتخاری و داوطلبانه دارند، باید برگه یا فرم عضویت و انجام خدمات داوطلبانه را تکمیل و امضا نمایند. برگهها یا فرمهای مزبور توسط جمعیت تهیه و در اختیار داوطلبان و امدادگران قرار میگیرد، پس در واقع داوطلب، حقوق بگیر جمعیت نیست.
مزایا چطور؟ بهعنوان مثال کمترین کاری که میتوان برای داوطلبان کرد، هزینههای ایاب و ذهاب است، این هزینه را هم داوطلبان باید پرداخت کنند یا شما متقبل میشوید؟
مطابق ماده 7 آییننامه، پرداخت هرگونه وجهی از قبیل کمک هزینه ایاب و ذهاب، پاداش، لباس و تجهیزات امدادگری و هزینه خوراک که حسب مورد جهت جلوگیری از تحمیل هزینههای اضافی به داوطلبان و امدادگران صورت میگیرد یا در سنوات قبل از تصویب قانون الحاق یک تبصره به ماده 22 قانون اساسنامه جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران - مصوب 1394 - تحت عناوین فوق پرداخت شده، مشمول تبصره مذکور است و به منزله رابطه کارگری و کارفرمایی یا هرگونه رابطه استخدامی دیگر تلقی نمیشود و طبق تبصره همین ماده جمعیت موظف است داوطلبان غیر شاغل موضوع این آییننامه را بیمه فوت و حوادث نماید تا در صورتی که افراد یاد شده در حین انجام وظیفه دچار آسیبدیدگی، نقص عضو یا فوت شوند مطابق ضوابط بیمهای مربوط خسارات وارده جبران شود.
نیروهای داوطلب جمعیت هلال احمر، استخدام هم میشوند؟ یعنی ممکن است بر حسب نیاز این افراد به استخدام جمعیت درآیند؟
خیر به هیچ عنوان داوطلبان استخدام نمیشوند و نیروهایی که در جمعیت هلالاحمر کشور استخدام هستند، با مجوز امور سازمان استخدامی کشور مشغول به کار شدهاند.
جذب نیروهای داوطلب در کل کشور یکسان است یا در مناطق حادثه خیز تعداد نیروهای بیشتری میگیرید؟
سامانه جذب سراسری بوده و در تمامی استانها واحدهای جمعیت هلال احمر آماده هدایت اشخاص به منظور جذب هستند لکن مسلماً در استانهای حادثه خیز این نیاز بیشتراحساس میشود.
از طرحهای مهم سازمان بگویید، چه طرحهایی بهصورت معمول توسط سازمان داوطلبان انجام میشود و در کدام مناطق کشور فعالیتها گستردهتر است؟
عمده فعالیتهای داوطلب محور جمعیت هلال احمر در قالب طرحهای ملی تدوین میشود، از جمله طرحهایی که بهصورت معمول و دورهای فعال هستند، پویش نذر آب، سلامت یار و نفس یار است. طرح جمعآوری کمک جهت سیلزدگان جنوب کشور را هم اخیراً داشتیم و طرحهای دیگر هم در سطح ملی در کل کشور درحال انجام است، لکن در صورت وقوع هرگونه حادثه در سطح ملی، منطقهای یا بینالمللی داوطلبان بهصورت گسترده و با فراخوانهای صورتگرفته مشغول خدمترسانی میشوند.
برای جذب داوطلبان اولین و آسانترین راه کدام است؟
سامانه ساجد (سامانه جامع اعضا و داوطلبان) به همین منظور راهاندازی شده و در این راستا در حال توسعه نرم افزاری این سامانه به منظور افزایش ظرفیت جذب هستیم. ضمناً آییننامه عضویت به منظور تسهیل جذب داوطلب در دست تدوین است.
برای اینکه مردم برای داوطلب شدن تشویق شوند چه میتوان کرد؟
اهرمهای تشویقی از جمله آموزشهای عمومی و تخصصی و سایر موارد نیز در این خصوص در نظر گرفته شده است،
در زمینه آموزش، معاونت مربوطه و مؤسسه علمی کاربردی هلال احمر بسیار فعال هستند و بدین منظور سامانه
https://learn.khadem.ir آمــــــوزشهــای عمومی و تخصصی مورد نیاز آحاد جامعه و داوطلبان را بهصورت رایگان و مستمر با استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی در اختیار قرار داده است که سامانه آموزش همگانی جمعیت هلال احمر شناخته میشود.
به داوطلبانی که از اعضای قدیمی هستند نیز آموزشهای مستمر و دورهای ارائه میشود؟
بله، علاوه بر این آموزشهای عمومی و همگانی، آموزشهای تخصصی امداد و نجات توسط سازمان امداد و نجات به ردههای فعال امدادگران داوطلب نیز ارائه میشود.
فریدون برکشلی، رئیس گروه مطالعات انرژی وین در گفتوگو با «ایران»:
بازار انرژی امریکا بخاطر تحریم نفت ایران تحت فشار است
امریکا و بایدن از بابت قیمتهای بالای نفت تحت فشار قرار دارند. انتخابات میاندورهای امریکا در تابستان ۲۰۲۲ برگزار خواهد شد. بایدن همین حالا هم پایینترین رتبه عملکرد در ۳۰ سال گذشته را کسب کرده و لذا باید شرایط بازار نفت را جدی بگیرد. در امریکا رأی مردم به کاندیداها در پمپ بنزینها به دست میآید.
عطیه لباف
خبرنگار
چین در روزهای اخیر به صورت رسمی اعلام کرد که چهار میلیون بشکه نفت از ایران خریداری و این نفت را ذخیره کرده است. این اقدام چین از زمان خروج امریکا از برجام و پایان مهلت معافیت چین (در خصوص خرید نفت ایران) بیسابقه بود و نشاندهنده یک تغییر در نظم دوسال اخیر بازار جهانی نفت خام بود. در خصوص جزئیات شرایط کنونی بازار نفت و همینطور آینده نفت ایران در این بازار با فریدون برکشلی، تحلیلگر ارشد بازار نفت و رئیس گروه مطالعات انرژی وین گفتوگویی انجام دادیم.
در حال حاضر روند قیمت نفت و ساختارهای بازار جهانی نفت خام را چگونه میبینید؟
خوشحالم که گفتوگو را از ساختارهای بازار شروع کردید. در واقع در بین متخصصان نفت همه پرسشها به همین سؤال کلیدی باز میگردد.
ساختار بازار جهانی نفت، به معنای عرضه و تقاضاست. در طرف تقاضای جهانی نفت، تقریباً به شرایط سه ماهه آخر سال ۲۰۱۹ بازگشتهایم. یعنی همانجا که برای اولین بار در تاریخ نفت، تقاضای جهانی سه رقمی شد و به سطح ۱۰۰میلیون و 70 هزار بشکه در روز رسید.
در آن سه ماهه آژانس بینالمللی انرژی و دبیرخانه اوپک متفق القول بودند که هر سال اندکی بیش از نیم میلیون بشکه در روز به تقاضای جهانی نفت اضافه شود. این در حالی بود که فعالیتهای طرفداران محیط زیست و مخالفان انرژیهای فسیلی در اوج خود بود. در سه ماهه آخر ۲۰۲۱ ما تقریباً به سه ماهه دوسال پیش از آن که اولین علایم همهگیری کرونا دیده شد و قرنطینههای اجباری عالمگیر شد، باز گشتیم.
در طرف عرضه اما در ۲۰۲۰ توافقات اوپک و کشورهای غیر اوپک (متعاقباً اوپک پلاس نامگذاری شدند)، شکل گرفت. گروه ۲۳ کشور تولید کننده نفت (اوپک پلاس)، از تولید جمعی خود 9.7 میلیون بشکه در روز کاستند و بازار جهانی نفت پس از تجربه قیمت نفت منفی در منطقه کوشینگ امریکا، به تدریج به تعادل نسبی بازگشت. البته نفت سال ۲۰۲۲ را با تحولات مهمی آغاز کرد که بیشتر پیشبینیها را در واقع به فضای گمانهزنی کشانید.
یعنی اکنون اخباری که از مسیر حرکت بازار میشنویم، بیشتر مبتنی بر گمانه زنی است تا منطق علمی؟
ابعاد علمیتر و منطقی پیشبینیها، از مسیر تحلیلهای ساختار محور فاصله گرفتند. این نکته را هم عرض کنم که رشد قیمت جهانی نفت، عمدتاً منبعث از رشد تقاضا و قیمت گاز و زغال سنگ است. یعنی در شرایطی که قیمت جهانی نفت در سه ماهه پایانی ۲۰۲۱ نسبت به سه ماهه اول همین سال ۴۲ در صد رشد داشت، قیمت گاز بیش از ۲۰۰ درصد و قیمت زغال سنگ هم تقریباً به سه برابر رسید. به عبارت دیگر، قیمت جهانی نفت کمترین درصد رشد را نسبت به گاز و زغال سنگ تجربه کرد. به اعتقاد من، تحقق این مهم مدیون مدیریت اوپک پلاس است که از رشد پر شتابتر نفت جلوگیری کرد. البته اوپک پلاس هم خود نگران شتاب گرفتن و بازگشت تولید نفت شیل به بازار هم بود.
آیا روند کنونی تقاضا و قیمتها، به نفع ایران است؟
در رابطه با این سؤال، برای ساختار صنعت نفت ایران، بهطور سنتی، قیمت متعادل، ایدهآل است. ایران قیمتهای خیلی بالا و خیلی پایین نمیخواهد. قیمت نفت متعادل برای ایران در طیف ۶۵-۷۵ دلار در بشکه است. اما همانطور که شاید قبلاً هم صحبت کرده باشیم، در اوپک و حالا اوپک پلاس و بازار جهانی نفت، قدرت از سرچاه بیرون میجهد. بدون تولید و صادرات قیمت تأثیر مستقیمی روی اقتصاد کشور نخواهد داشت. البته صادرات نفت ایران هرگز قطع نشده است، اما برخی از خریداران عمده نفتی مایلند که نفت خود را از منابع متعارف و با حداقل تعارض و مشکلات، تأمین کنند. لذا رشد جهانی تقاضا و رشد قیمتها، در اصل به سود ایران هم هست، اما سود هر کشور تابعی از حجم عرضه جهانی نفت و سهولت جذب درآمدهای حاصل از آن است. از این منظر افزایش قیمتها برای ایران هم سودمند است، اما تناسب سود تولید کنندهای در سطح ایران با منافع مرتبط با آن هماهنگ نیست.
این اواخر چین واردات نفت از ایران را به طور رسمی اعلام کرد. هدف چین چه بود؟ آیا شرایط بازار نفت ایران در حال تغییر است؟
بله، چین آمار رسمی و یا آمار نزدیکتر به واقعیات را در هفتههای اخیر اعلام کرده است. در اینکه اهداف چین از اعلام این ارقام در این مقطع چیست، میتوان بحث کرد. رشد بیوقفه تقاضای جهانی نفت، در دوران فرا کرونا و افزایش قیمتها، به یک نافرمانی غیر رسمی یا پنهان در میان مصرفکنندگان عمده منجر شده است. در هند هم برخی کمپانیها از اینکه بگویند از طرق غیررسمی یا واسطه از ایران نفت برداشت میکنند، ابایی ندارند.
از سوی دیگر چین تاکنون از نفت ارزان خریده شده در دوره ۲۰۲۰ و نیمه اول ۲۰۲۱ که ذخیرهسازی کرده بود، مصرف میکرد. حالا با شروع خرید نفت به قیمتهای جاری بازار، فشار ناشی از قیمتهای بالای ۸۰ دلار در هر بشکه را درک میکند. لذا با جسارت بیشتری برداشت نفت از ایران را بروز میدهد. بنابراین نکته شما درست است که تغییرات شرایط بازار، به تدریج کشورهای مصرف کننده جدیدی را به سمت مقاومت در برابر تحریم نفتی ایران و ونزوئلا سوق داده است. البته عرض کردم که منافع کامل از چنین شرایطی منبعث از برقراری شرایط متعارف بازار جهانی نفت در ارتباط با خرید نفت است.
امریکا تا چه اندازه در اجرای تحریمهای نفتی ایران جدی است؟ آیا از فضای بینالملل فشاری بر امریکا برای کاهش تحریمهای نفتی ایران وارد میشود؟
امریکا و پرزیدنت بایدن از بابت قیمتهای بالای نفت تحت فشار قرار دارند. انتخابات میان دورهای امریکا در تابستان ۲۰۲۲ برگزار خواهد شد. بایدن همین حالا هم پایینترین رتبه عملکرد در ۳۰ سال گذشته را کسب کرده و لذا باید شرایط بازار نفت را جدی بگیرد.
در امریکا رأی مردم به کاندیداها در پمپ بنزینها به دست میآید. امریکا در داخل هم تحت فشار است. بدیهی است که در سایر کشورها هم مقاومت در برابر تحریمهای نفتی جدی است. البته کشورهای مصرف کننده خواهان دستیابی به نفت در قیمتهای متعادل هستند. اما این بدان معنا نیست که دسترسی ایران به پول حاصل از صادرات نفت ایران برایشان حائز اهمیت است.
در این بحث، شاید اشارهای به مشخصات و گریدهای نفتی هم حائز اهمیت باشد. پالایشگاهها خواهان تنوع مطلوب در ساختار پالایشی خود هستند. استفاده طولانی از انواع خاصی از نفت خام، پالایشگاهها را با مشکلات عدیدهای مواجه ساخته است.
اوپک پلاس در اجرای تعهد خود مبنی بر افزایش دورهای روزانه ۴۰۰ هزاربشکه با مشکل روبهروست. میزان پایبندی اعضای اوپک پلاس در سه ماهه آخر ۲۰۲۱ معادل ۱۱۲ درصد بود. این بدان معناست که اتحاد ۲۳ گانه اوپک و غیر اوپک، قادر نیستند در حد سهمیههای مجاز خود تولید کنند. این محدودیت شامل عربستان و روسیه هم هست. در همین حال نزدیک به ۵/۵ میلیون بشکه نفت روزانه ونزوئلا و ایران از ورود به بازار جهانی نفت، محروم مانده است. بدیهی است که مصرف کنندگان برای حفظ امنیت انرژی خود، خط قرمزهایی دارند.
پیشبینی شما از آینده صنعت نفت ایران چیست؟
برای آینده نفت ایران لازم است سناریونویسی انجام دهیم. «سرمایهگذاری» کلید واژه آینده صنعت نفت ایران است. صنعت نفت، موتور توسعه اقتصاد کشور است. یک بازار چند دهمیلیارد دلاری برای بخش صنعت کشور است. اما نیازمند سرمایهگذاری و دسترسی به فناوریهای روزآمد است. قابلیتهای نهفته قدرتمندی در اختیار دارد ولی برای باز شدن قفل و رهاسازی پتانسیلها سرمایهگذاری، کلید واژه توسعه آن است. در فقدان سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی، در کمتر از یک دهه به یک صنعت مستعمل مبدل خواهد شد.
عطیه لباف
خبرنگار
چین در روزهای اخیر به صورت رسمی اعلام کرد که چهار میلیون بشکه نفت از ایران خریداری و این نفت را ذخیره کرده است. این اقدام چین از زمان خروج امریکا از برجام و پایان مهلت معافیت چین (در خصوص خرید نفت ایران) بیسابقه بود و نشاندهنده یک تغییر در نظم دوسال اخیر بازار جهانی نفت خام بود. در خصوص جزئیات شرایط کنونی بازار نفت و همینطور آینده نفت ایران در این بازار با فریدون برکشلی، تحلیلگر ارشد بازار نفت و رئیس گروه مطالعات انرژی وین گفتوگویی انجام دادیم.
در حال حاضر روند قیمت نفت و ساختارهای بازار جهانی نفت خام را چگونه میبینید؟
خوشحالم که گفتوگو را از ساختارهای بازار شروع کردید. در واقع در بین متخصصان نفت همه پرسشها به همین سؤال کلیدی باز میگردد.
ساختار بازار جهانی نفت، به معنای عرضه و تقاضاست. در طرف تقاضای جهانی نفت، تقریباً به شرایط سه ماهه آخر سال ۲۰۱۹ بازگشتهایم. یعنی همانجا که برای اولین بار در تاریخ نفت، تقاضای جهانی سه رقمی شد و به سطح ۱۰۰میلیون و 70 هزار بشکه در روز رسید.
در آن سه ماهه آژانس بینالمللی انرژی و دبیرخانه اوپک متفق القول بودند که هر سال اندکی بیش از نیم میلیون بشکه در روز به تقاضای جهانی نفت اضافه شود. این در حالی بود که فعالیتهای طرفداران محیط زیست و مخالفان انرژیهای فسیلی در اوج خود بود. در سه ماهه آخر ۲۰۲۱ ما تقریباً به سه ماهه دوسال پیش از آن که اولین علایم همهگیری کرونا دیده شد و قرنطینههای اجباری عالمگیر شد، باز گشتیم.
در طرف عرضه اما در ۲۰۲۰ توافقات اوپک و کشورهای غیر اوپک (متعاقباً اوپک پلاس نامگذاری شدند)، شکل گرفت. گروه ۲۳ کشور تولید کننده نفت (اوپک پلاس)، از تولید جمعی خود 9.7 میلیون بشکه در روز کاستند و بازار جهانی نفت پس از تجربه قیمت نفت منفی در منطقه کوشینگ امریکا، به تدریج به تعادل نسبی بازگشت. البته نفت سال ۲۰۲۲ را با تحولات مهمی آغاز کرد که بیشتر پیشبینیها را در واقع به فضای گمانهزنی کشانید.
یعنی اکنون اخباری که از مسیر حرکت بازار میشنویم، بیشتر مبتنی بر گمانه زنی است تا منطق علمی؟
ابعاد علمیتر و منطقی پیشبینیها، از مسیر تحلیلهای ساختار محور فاصله گرفتند. این نکته را هم عرض کنم که رشد قیمت جهانی نفت، عمدتاً منبعث از رشد تقاضا و قیمت گاز و زغال سنگ است. یعنی در شرایطی که قیمت جهانی نفت در سه ماهه پایانی ۲۰۲۱ نسبت به سه ماهه اول همین سال ۴۲ در صد رشد داشت، قیمت گاز بیش از ۲۰۰ درصد و قیمت زغال سنگ هم تقریباً به سه برابر رسید. به عبارت دیگر، قیمت جهانی نفت کمترین درصد رشد را نسبت به گاز و زغال سنگ تجربه کرد. به اعتقاد من، تحقق این مهم مدیون مدیریت اوپک پلاس است که از رشد پر شتابتر نفت جلوگیری کرد. البته اوپک پلاس هم خود نگران شتاب گرفتن و بازگشت تولید نفت شیل به بازار هم بود.
آیا روند کنونی تقاضا و قیمتها، به نفع ایران است؟
در رابطه با این سؤال، برای ساختار صنعت نفت ایران، بهطور سنتی، قیمت متعادل، ایدهآل است. ایران قیمتهای خیلی بالا و خیلی پایین نمیخواهد. قیمت نفت متعادل برای ایران در طیف ۶۵-۷۵ دلار در بشکه است. اما همانطور که شاید قبلاً هم صحبت کرده باشیم، در اوپک و حالا اوپک پلاس و بازار جهانی نفت، قدرت از سرچاه بیرون میجهد. بدون تولید و صادرات قیمت تأثیر مستقیمی روی اقتصاد کشور نخواهد داشت. البته صادرات نفت ایران هرگز قطع نشده است، اما برخی از خریداران عمده نفتی مایلند که نفت خود را از منابع متعارف و با حداقل تعارض و مشکلات، تأمین کنند. لذا رشد جهانی تقاضا و رشد قیمتها، در اصل به سود ایران هم هست، اما سود هر کشور تابعی از حجم عرضه جهانی نفت و سهولت جذب درآمدهای حاصل از آن است. از این منظر افزایش قیمتها برای ایران هم سودمند است، اما تناسب سود تولید کنندهای در سطح ایران با منافع مرتبط با آن هماهنگ نیست.
این اواخر چین واردات نفت از ایران را به طور رسمی اعلام کرد. هدف چین چه بود؟ آیا شرایط بازار نفت ایران در حال تغییر است؟
بله، چین آمار رسمی و یا آمار نزدیکتر به واقعیات را در هفتههای اخیر اعلام کرده است. در اینکه اهداف چین از اعلام این ارقام در این مقطع چیست، میتوان بحث کرد. رشد بیوقفه تقاضای جهانی نفت، در دوران فرا کرونا و افزایش قیمتها، به یک نافرمانی غیر رسمی یا پنهان در میان مصرفکنندگان عمده منجر شده است. در هند هم برخی کمپانیها از اینکه بگویند از طرق غیررسمی یا واسطه از ایران نفت برداشت میکنند، ابایی ندارند.
از سوی دیگر چین تاکنون از نفت ارزان خریده شده در دوره ۲۰۲۰ و نیمه اول ۲۰۲۱ که ذخیرهسازی کرده بود، مصرف میکرد. حالا با شروع خرید نفت به قیمتهای جاری بازار، فشار ناشی از قیمتهای بالای ۸۰ دلار در هر بشکه را درک میکند. لذا با جسارت بیشتری برداشت نفت از ایران را بروز میدهد. بنابراین نکته شما درست است که تغییرات شرایط بازار، به تدریج کشورهای مصرف کننده جدیدی را به سمت مقاومت در برابر تحریم نفتی ایران و ونزوئلا سوق داده است. البته عرض کردم که منافع کامل از چنین شرایطی منبعث از برقراری شرایط متعارف بازار جهانی نفت در ارتباط با خرید نفت است.
امریکا تا چه اندازه در اجرای تحریمهای نفتی ایران جدی است؟ آیا از فضای بینالملل فشاری بر امریکا برای کاهش تحریمهای نفتی ایران وارد میشود؟
امریکا و پرزیدنت بایدن از بابت قیمتهای بالای نفت تحت فشار قرار دارند. انتخابات میان دورهای امریکا در تابستان ۲۰۲۲ برگزار خواهد شد. بایدن همین حالا هم پایینترین رتبه عملکرد در ۳۰ سال گذشته را کسب کرده و لذا باید شرایط بازار نفت را جدی بگیرد.
در امریکا رأی مردم به کاندیداها در پمپ بنزینها به دست میآید. امریکا در داخل هم تحت فشار است. بدیهی است که در سایر کشورها هم مقاومت در برابر تحریمهای نفتی جدی است. البته کشورهای مصرف کننده خواهان دستیابی به نفت در قیمتهای متعادل هستند. اما این بدان معنا نیست که دسترسی ایران به پول حاصل از صادرات نفت ایران برایشان حائز اهمیت است.
در این بحث، شاید اشارهای به مشخصات و گریدهای نفتی هم حائز اهمیت باشد. پالایشگاهها خواهان تنوع مطلوب در ساختار پالایشی خود هستند. استفاده طولانی از انواع خاصی از نفت خام، پالایشگاهها را با مشکلات عدیدهای مواجه ساخته است.
اوپک پلاس در اجرای تعهد خود مبنی بر افزایش دورهای روزانه ۴۰۰ هزاربشکه با مشکل روبهروست. میزان پایبندی اعضای اوپک پلاس در سه ماهه آخر ۲۰۲۱ معادل ۱۱۲ درصد بود. این بدان معناست که اتحاد ۲۳ گانه اوپک و غیر اوپک، قادر نیستند در حد سهمیههای مجاز خود تولید کنند. این محدودیت شامل عربستان و روسیه هم هست. در همین حال نزدیک به ۵/۵ میلیون بشکه نفت روزانه ونزوئلا و ایران از ورود به بازار جهانی نفت، محروم مانده است. بدیهی است که مصرف کنندگان برای حفظ امنیت انرژی خود، خط قرمزهایی دارند.
پیشبینی شما از آینده صنعت نفت ایران چیست؟
برای آینده نفت ایران لازم است سناریونویسی انجام دهیم. «سرمایهگذاری» کلید واژه آینده صنعت نفت ایران است. صنعت نفت، موتور توسعه اقتصاد کشور است. یک بازار چند دهمیلیارد دلاری برای بخش صنعت کشور است. اما نیازمند سرمایهگذاری و دسترسی به فناوریهای روزآمد است. قابلیتهای نهفته قدرتمندی در اختیار دارد ولی برای باز شدن قفل و رهاسازی پتانسیلها سرمایهگذاری، کلید واژه توسعه آن است. در فقدان سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی، در کمتر از یک دهه به یک صنعت مستعمل مبدل خواهد شد.
روند خروج دیپلماتهای امریکایی و انگلیسی از اوکراین آغاز شد
بوی باروت در اروپا
واشنگتن به خانوادههای دیپلماتهای امریکا در اوکراین دستور داد بهدلیل احتمال شدت گرفتن تنشها در دونباس و حمله نظامی روسیه، هر چه زودتر به کشور خود بازگردند
لاله مهرزاد/ هرم لهیب آتش تنشها در دونباس چندان بالا گرفته است که یخ و سرمای شرق اروپا نیز با آن هماوردی نمیکند و هر آن بیم آن میرود، تنها شلیک یک گلوله، مسیر زندگی هزاران نفر را تغییر دهد. دیروز در ادامه تنشها بین روسیه و غرب به بهانه اوکراین، غرب با در پیش گرفتن آرایشی نیمه جنگی، رقیب و حریف خود را که در ماههای اخیر مقابل اقدامات غرب صبوری نشان داده، به چالش کشید.
به گزارش سایت شبکه خبری «الجزیره»، شامگاه یکشنبه واشنگتن به خانوادههای دیپلماتهای امریکا در اوکراین دستور داد بهدلیل احتمال شدت گرفتن تنشها در دونباس و حمله نظامی روسیه، هر چه زودتر به کشور خود بازگردند. در بیانیهای که از سوی وزارت خارجه امریکا منتشر شد، تأکید شده است: «ایالات متحده در شرایطی نیست که در صورت حمله روسیه به اوکراین، بتواند بسرعت اتباع خود را از این کشور خارج کند. بنابراین اتباع امریکایی باید هر چه زودتر خاک اوکراین را ترک کنند.»
واشنگتن در حالی مدعی حمله احتمالی روسیه شده و به بهانه آن دستور خروج شهروندان خود از اوکراین را صادر کرده که تنها دو روز بعد از ارسال اولین محموله 90 تنی کمکهای نظامی خود به کی یف، دیروز نیز دومین محموله را که بالغ بر 80 تن است، به این کشور فرستاد. علاوه بر این روزنامه «نیویورک تایمز» نیز در گزارشی فاش کرد، «جو بایدن» در نشستی با سران پنتاگون در کمپ دیوید، گسیل نیرو به اوکراین را بررسی کرده است. به نوشته این روزنامه، این نیروها بین یک تا 5 هزار نظامی خواهد بود. این در حالی است که به نوشته سایت شبکه خبری «دویچهوله»، ناتو نیز در آستانه نشست دیشب اتحادیه اروپا برای بررسی بحران اوکراین اعلام کرد، جنگندهها و همچنین ناوهای جنگی خود را در خاک و آبهای کشورهای شرق اروپا از جمله دریای بالتیک، لیتوانی و بلغارستان مستقر خواهد کرد. در همین حال سایت شبکه خبری «بی بیسی» نیز خبر داد، انگلیس به تأسی از امریکا روند خارج کردن دیپلماتهایش از اوکراین را آغاز کرده است.
لندن با این حال اعلام کرده است، هیچ برنامهای برای گسیل نیرو به اوکراین ندارد.در پی اقدامات دیروز غربیها، روسیه واکنش نشان داد و امریکا و متحدانش را به ایجاد تنش در شرق متهم کرد. در همین ارتباط «دیمیتری پسکوف»، سخنگوی کرملین تأکید کرد: «غرب دچار هیستری نسبت به روسیه شده است.»
به گزارش سایت شبکه خبری «الجزیره»، شامگاه یکشنبه واشنگتن به خانوادههای دیپلماتهای امریکا در اوکراین دستور داد بهدلیل احتمال شدت گرفتن تنشها در دونباس و حمله نظامی روسیه، هر چه زودتر به کشور خود بازگردند. در بیانیهای که از سوی وزارت خارجه امریکا منتشر شد، تأکید شده است: «ایالات متحده در شرایطی نیست که در صورت حمله روسیه به اوکراین، بتواند بسرعت اتباع خود را از این کشور خارج کند. بنابراین اتباع امریکایی باید هر چه زودتر خاک اوکراین را ترک کنند.»
واشنگتن در حالی مدعی حمله احتمالی روسیه شده و به بهانه آن دستور خروج شهروندان خود از اوکراین را صادر کرده که تنها دو روز بعد از ارسال اولین محموله 90 تنی کمکهای نظامی خود به کی یف، دیروز نیز دومین محموله را که بالغ بر 80 تن است، به این کشور فرستاد. علاوه بر این روزنامه «نیویورک تایمز» نیز در گزارشی فاش کرد، «جو بایدن» در نشستی با سران پنتاگون در کمپ دیوید، گسیل نیرو به اوکراین را بررسی کرده است. به نوشته این روزنامه، این نیروها بین یک تا 5 هزار نظامی خواهد بود. این در حالی است که به نوشته سایت شبکه خبری «دویچهوله»، ناتو نیز در آستانه نشست دیشب اتحادیه اروپا برای بررسی بحران اوکراین اعلام کرد، جنگندهها و همچنین ناوهای جنگی خود را در خاک و آبهای کشورهای شرق اروپا از جمله دریای بالتیک، لیتوانی و بلغارستان مستقر خواهد کرد. در همین حال سایت شبکه خبری «بی بیسی» نیز خبر داد، انگلیس به تأسی از امریکا روند خارج کردن دیپلماتهایش از اوکراین را آغاز کرده است.
لندن با این حال اعلام کرده است، هیچ برنامهای برای گسیل نیرو به اوکراین ندارد.در پی اقدامات دیروز غربیها، روسیه واکنش نشان داد و امریکا و متحدانش را به ایجاد تنش در شرق متهم کرد. در همین ارتباط «دیمیتری پسکوف»، سخنگوی کرملین تأکید کرد: «غرب دچار هیستری نسبت به روسیه شده است.»
ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، سیاست حمایتی را با هدف کنترل رشد اجارهبها و حمایت از اجارهنشینان تدوین و ارائه میکند
جزئیات برنامه حمایتی دولت از مستأجران
گروه اقتصادی / در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت که روز گذشته به ریاست آیتالله سیدابراهیم رئیسی، رئیس جمهوری برگزار شد، گزارش مرکز آمار ایران در مورد نرخ تورم دی ماه و اجاره مسکن در سبد هزینه خانوار مطرح، و پس از بررسی مقرر شد ستاد هماهنگی اقتصادی سیاست حمایتی در این زمینه را با هدف کنترل رشد اجاره بها و حمایت از اجارهنشینان تدوین و ارائه کند.
در گزارش مرکز آمار در مورد نرخ تورم در دیماه، ضریب اهمیت نرخ اجاره بها در سبد تورمی کالاهای مصرفی خانوار، 30.72 درصد اعلام شده است که در میان کالاهای مصرفی، هزینه مسکن و اجاره بیشترین تأثیرگذاری را در نرخ تورم دارد. این گزارش نشان میدهد، اجاره بهای مسکن در کشور در دیماه، نسبت به آذرماه 4.4 درصد و نسبت به ماه مشابه سال قبل 28.6 درصد افزایش دارد. آن طور که آمارهای رسمی نشان میدهد، در حال حاضر نرخ اجاره از متوسط قیمت مسکن رشد بیشتری دارد.
گزارش بانک مرکزی از بررسی شاخص کرایه مسکن اجاره در شهر تهران و کل مناطق شهری در آذرماه سال ۱۴۰۰ نشان دهنده رشد به ترتیب معادل ۵۱.۲ و ۵۴.۲ درصد نسبت به ماه مشابه سال قبل است. اگرچه شدت افزایش نرخ تورم نقطه به نقطه از پاییز کاهشی بوده، اما تورم ماهانه به دلیل بالا بودن ارزش اجاره مسکن، همچنان در رقم بالایی قرار دارد.
افزایش تقاضا در بازار اجاره
در بازار مسکن، مهمترین شاخص تعیین کننده نرخ اجاره، قیمت مسکن است. بنابراین جهش قیمت مسکن در سالهای اخیر بویژه در دوسال گذشته، موجب رشد قیمت اجاره بها شده است. از طرف دیگر افزایش قیمت مسکن، قدرت مالی متقاضیان خرید مسکن را کاهش داده است و این موضوع باعث شده سال به سال صف متقاضیان اجاره مسکن طولانی تر شود.
ساخت و ساز و عرضه مسکن، در کنترل قیمتها و در نتیجه افزایش خرید مسکن، کاهش تقاضا برای اجاره و در نتیجه کاهش قیمت اجاره نقش اساسی دارد. با توجه به اینکه ساخت و عرضه مسکن در سالهای گذشته بشدت کاهش یافته است، قیمت مسکن افزایش یافته، قدرت خرید متقاضیان مصرفی کم شده، تعداد مستأجران زیاد شده و قیمت اجاره بها هم صعودی شده است.
در گزارشی که وزارت راه و شهرسازی درخصوص دلایل رشد قیمت اجاره منتشر کرده، به این موضوع اشاره شده است که «با توجه به همبستگی قیمت مسکن و نرخ اجاره بها و رهن، افزایش قیمت مسکن با تأخیر منجر به افزایش قیمت رهن و اجاره واحد مسکونی شده است. در این گزارش آمده است،«همراهی برخی عوامل درونی از جمله کاهش عرضه مسکن در سالهای قبل، قیمت مسکن را بر اثر افزایش تقاضا، افزایش داده است.»
میزان ساخت و ساز مسکن در کشور تا قبل از سال۹۲ بیش از 600 هزار واحد مسکونی در سال بود که در سالهای اخیر به ۳۵۰ هزار واحد کاهش یافته است. بیتالله ستاریان، کارشناس اقتصاد مسکن، در گفتوگو با «ایران»، کاهش عرضه را مهمترین علت افزایش اجاره نشینی و قیمت اجاره عنوان کرد. ستاریان گفت: به خاطر کاهش ساخت، در کشور حدود 6 میلیون مسکن برای عرضه به مردم کم داریم. او افزود: بر اساس برنامه کلان اقتصادی، در کشور باید سالی یک میلیون مسکن ساخته شود اما در سالهای اخیر، چون دولتها توان اجرای آن را نداشتند، مسکن باز برنامهای کلان در اقتصاد به برنامهای خرد و جزئی در این سالها تنزل پیدا کرد.
ستاریان ساخت و عرضه مسکن را مهمترین عامل برای کنترل قیمتها در این بازار و در نتیجه کنترل قیمت اجاره بها عنوان کرد.
او خاطرنشان کرد: کسانی که خود را برای خرید مسکن آماده کرده بودند، با کاهش عرضه مسکن در بازار و افزایش قیمت مواجه شدند در نتیجه، این افراد هم به مستأجران قبلی اضافه شدند و در بازاری که نیاز بیش از عرضه باشد، قیمت آن کالا رشد غیرمتعارف دارد.
آمار نیز نشانگر کاهش ساخت و ساز حتی در ماههایی است که همواره بیشترین ساخت و ساز را داریم. در پنج ماه نخست امسال ۲۴۹۱ پروانه ساختمانی در شهر تهران صادر شده که افت ۱۸ درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته دارد. در واقع به طور میانگین در هر ماه ۴۹۸ پروانه صادر و 3 هزار و 686 واحد جدید در شهر تهران ساخته شده است. در حالی که میزان معاملات مسکن رو به افزایش است و در حال حاضر تعداد معاملات ماهانه بیشتر از تعداد ساخت و ساز ماهانه است.
حمایت از مستأجران
ساخت و عرضه مسکن، از مهمترین برنامههای اقتصادی است که دولت از ابتدا بر آن تأکید داشت و ساخت یک میلیون مسکن در سال را اجرا کرد. فعالان بازار مسکن معتقدند اجرای این برنامه در کنترل قیمتها در بازار مسکن مؤثر بوده است و در آینده نیز با افزایش عرضه، انتظار میرود قیمتها در بازار اجاره کاهش یابد.
دولت در برنامه دیگری در حوزه کلان اقتصادی، قانون دریافت مالیات از خانههای لوکس و خالی را تا آخر بهمن ماه اجرا میکند. اخذ مالیات از خانههای خالی، براساس قانون باید از آذرماه سال گذشته شروع میشد اما دولت دوازدهم آن را اجرا نکرده است. مالیات، ابزار مهمی در کنترل قیمتها، احتکار و معامله مسکن به قصد سودجویی است. اجرای این برنامه همزمان با برنامه جهش تولید مسکن، میتواند در ثبات قیمتها در بازار خرید و اجاره مسکن مؤثر باشد.
در حال حاضر وزارت راه و شهرسازی برنامههایی مانند تمدید خودکار قراردادهای اماکن استیجاری با سقفهای مشخص از طریق اخذ مجوزهای مربوطه از ستاد ملی مبارزه با کرونا، پرداخت تسهیلات ارزانقیمت ودیعه مسکن در راستای حمایت از مستأجران را اجرا کرده است. مبلغ کل تسهیلات پرداخت شده امسال تا 10 دیماه، حدود 7.7 هزار میلیارد تومان و مبلغ کل تسهیلات پرداختی طی دو سال اخیر حدود 12.5 هزار میلیارد تومان بوده است.
همچنین تدوین سازوکار استقرار نظام اجارهداری حرفهای توسط بخش غیردولتی با هدف افزایش سرمایهگذاری در تولید و عرضه واحدهای مسکونی اجارهای، افزایش عرضه مسکن از طریق اجرای برنامه حمایتی نهضت ملی مسکن، برنامهریزی و شروع عملیات اجرایی احداث و عرضه ۳۰۰ هزار واحد مسکن استیجاری در مناطق شهری و تسریع در تکمیل و تحویل پروژههای نیمهتمام مسکن مهر با هدف خروج بخشی از تقاضا از بازار اجاره مسکن بخش دیگری از اقداماتی است که برای حمایت از مستأجران انجام شده است. با وجود این، رئیس جمهور روز گذشته از تدوین برنامهای جدید برای حمایت از مستأجران خبر داد. کارشناسان بازار مسکن، ساخت مسکن با متراژهایی که بیشترین تقاضا را در بازار دارد، برای عرضه در بازار اجاره ضروری میدانند. به گفته آنان دولت با تدوین سیاستهای حمایتی از ساخت و ساز مسکنهای استیجاری، میتواند بازار اجاره را ساماندهی کند. راهکار دیگری که فعالان بازار مسکن اجرای آن را در ساماندهی بازار اجاره بسیار مثبت ارزیابی میکنند، احیا، بازسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری است. دولت، احیا و بازسازی سالانه 150 هزار مسکن در بافت فرسوده شهری را در دست اقدام دارد. این برنامه در بخش مسکن، کم هزینهترین برنامه است که با توجه به آماده بودن زیرساختها در این بافتها، هزینه تولید مسکن را کاهش میدهد.
دولت در نظر دارد با اجرای 3 برنامه «ساخت یک میلیون مسکن در سال»، «اخذ مالیات از خانههای خالی و لوکس» در نوسازی بافتهای فرسوده در کنار برنامههایی مانند«پرداخت تسهیلات به مستأجران»، بازار اجاره را در کوتاه مدت و بلندمدت به ساماندهی برساند.
در گزارش مرکز آمار در مورد نرخ تورم در دیماه، ضریب اهمیت نرخ اجاره بها در سبد تورمی کالاهای مصرفی خانوار، 30.72 درصد اعلام شده است که در میان کالاهای مصرفی، هزینه مسکن و اجاره بیشترین تأثیرگذاری را در نرخ تورم دارد. این گزارش نشان میدهد، اجاره بهای مسکن در کشور در دیماه، نسبت به آذرماه 4.4 درصد و نسبت به ماه مشابه سال قبل 28.6 درصد افزایش دارد. آن طور که آمارهای رسمی نشان میدهد، در حال حاضر نرخ اجاره از متوسط قیمت مسکن رشد بیشتری دارد.
گزارش بانک مرکزی از بررسی شاخص کرایه مسکن اجاره در شهر تهران و کل مناطق شهری در آذرماه سال ۱۴۰۰ نشان دهنده رشد به ترتیب معادل ۵۱.۲ و ۵۴.۲ درصد نسبت به ماه مشابه سال قبل است. اگرچه شدت افزایش نرخ تورم نقطه به نقطه از پاییز کاهشی بوده، اما تورم ماهانه به دلیل بالا بودن ارزش اجاره مسکن، همچنان در رقم بالایی قرار دارد.
افزایش تقاضا در بازار اجاره
در بازار مسکن، مهمترین شاخص تعیین کننده نرخ اجاره، قیمت مسکن است. بنابراین جهش قیمت مسکن در سالهای اخیر بویژه در دوسال گذشته، موجب رشد قیمت اجاره بها شده است. از طرف دیگر افزایش قیمت مسکن، قدرت مالی متقاضیان خرید مسکن را کاهش داده است و این موضوع باعث شده سال به سال صف متقاضیان اجاره مسکن طولانی تر شود.
ساخت و ساز و عرضه مسکن، در کنترل قیمتها و در نتیجه افزایش خرید مسکن، کاهش تقاضا برای اجاره و در نتیجه کاهش قیمت اجاره نقش اساسی دارد. با توجه به اینکه ساخت و عرضه مسکن در سالهای گذشته بشدت کاهش یافته است، قیمت مسکن افزایش یافته، قدرت خرید متقاضیان مصرفی کم شده، تعداد مستأجران زیاد شده و قیمت اجاره بها هم صعودی شده است.
در گزارشی که وزارت راه و شهرسازی درخصوص دلایل رشد قیمت اجاره منتشر کرده، به این موضوع اشاره شده است که «با توجه به همبستگی قیمت مسکن و نرخ اجاره بها و رهن، افزایش قیمت مسکن با تأخیر منجر به افزایش قیمت رهن و اجاره واحد مسکونی شده است. در این گزارش آمده است،«همراهی برخی عوامل درونی از جمله کاهش عرضه مسکن در سالهای قبل، قیمت مسکن را بر اثر افزایش تقاضا، افزایش داده است.»
میزان ساخت و ساز مسکن در کشور تا قبل از سال۹۲ بیش از 600 هزار واحد مسکونی در سال بود که در سالهای اخیر به ۳۵۰ هزار واحد کاهش یافته است. بیتالله ستاریان، کارشناس اقتصاد مسکن، در گفتوگو با «ایران»، کاهش عرضه را مهمترین علت افزایش اجاره نشینی و قیمت اجاره عنوان کرد. ستاریان گفت: به خاطر کاهش ساخت، در کشور حدود 6 میلیون مسکن برای عرضه به مردم کم داریم. او افزود: بر اساس برنامه کلان اقتصادی، در کشور باید سالی یک میلیون مسکن ساخته شود اما در سالهای اخیر، چون دولتها توان اجرای آن را نداشتند، مسکن باز برنامهای کلان در اقتصاد به برنامهای خرد و جزئی در این سالها تنزل پیدا کرد.
ستاریان ساخت و عرضه مسکن را مهمترین عامل برای کنترل قیمتها در این بازار و در نتیجه کنترل قیمت اجاره بها عنوان کرد.
او خاطرنشان کرد: کسانی که خود را برای خرید مسکن آماده کرده بودند، با کاهش عرضه مسکن در بازار و افزایش قیمت مواجه شدند در نتیجه، این افراد هم به مستأجران قبلی اضافه شدند و در بازاری که نیاز بیش از عرضه باشد، قیمت آن کالا رشد غیرمتعارف دارد.
آمار نیز نشانگر کاهش ساخت و ساز حتی در ماههایی است که همواره بیشترین ساخت و ساز را داریم. در پنج ماه نخست امسال ۲۴۹۱ پروانه ساختمانی در شهر تهران صادر شده که افت ۱۸ درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته دارد. در واقع به طور میانگین در هر ماه ۴۹۸ پروانه صادر و 3 هزار و 686 واحد جدید در شهر تهران ساخته شده است. در حالی که میزان معاملات مسکن رو به افزایش است و در حال حاضر تعداد معاملات ماهانه بیشتر از تعداد ساخت و ساز ماهانه است.
حمایت از مستأجران
ساخت و عرضه مسکن، از مهمترین برنامههای اقتصادی است که دولت از ابتدا بر آن تأکید داشت و ساخت یک میلیون مسکن در سال را اجرا کرد. فعالان بازار مسکن معتقدند اجرای این برنامه در کنترل قیمتها در بازار مسکن مؤثر بوده است و در آینده نیز با افزایش عرضه، انتظار میرود قیمتها در بازار اجاره کاهش یابد.
دولت در برنامه دیگری در حوزه کلان اقتصادی، قانون دریافت مالیات از خانههای لوکس و خالی را تا آخر بهمن ماه اجرا میکند. اخذ مالیات از خانههای خالی، براساس قانون باید از آذرماه سال گذشته شروع میشد اما دولت دوازدهم آن را اجرا نکرده است. مالیات، ابزار مهمی در کنترل قیمتها، احتکار و معامله مسکن به قصد سودجویی است. اجرای این برنامه همزمان با برنامه جهش تولید مسکن، میتواند در ثبات قیمتها در بازار خرید و اجاره مسکن مؤثر باشد.
در حال حاضر وزارت راه و شهرسازی برنامههایی مانند تمدید خودکار قراردادهای اماکن استیجاری با سقفهای مشخص از طریق اخذ مجوزهای مربوطه از ستاد ملی مبارزه با کرونا، پرداخت تسهیلات ارزانقیمت ودیعه مسکن در راستای حمایت از مستأجران را اجرا کرده است. مبلغ کل تسهیلات پرداخت شده امسال تا 10 دیماه، حدود 7.7 هزار میلیارد تومان و مبلغ کل تسهیلات پرداختی طی دو سال اخیر حدود 12.5 هزار میلیارد تومان بوده است.
همچنین تدوین سازوکار استقرار نظام اجارهداری حرفهای توسط بخش غیردولتی با هدف افزایش سرمایهگذاری در تولید و عرضه واحدهای مسکونی اجارهای، افزایش عرضه مسکن از طریق اجرای برنامه حمایتی نهضت ملی مسکن، برنامهریزی و شروع عملیات اجرایی احداث و عرضه ۳۰۰ هزار واحد مسکن استیجاری در مناطق شهری و تسریع در تکمیل و تحویل پروژههای نیمهتمام مسکن مهر با هدف خروج بخشی از تقاضا از بازار اجاره مسکن بخش دیگری از اقداماتی است که برای حمایت از مستأجران انجام شده است. با وجود این، رئیس جمهور روز گذشته از تدوین برنامهای جدید برای حمایت از مستأجران خبر داد. کارشناسان بازار مسکن، ساخت مسکن با متراژهایی که بیشترین تقاضا را در بازار دارد، برای عرضه در بازار اجاره ضروری میدانند. به گفته آنان دولت با تدوین سیاستهای حمایتی از ساخت و ساز مسکنهای استیجاری، میتواند بازار اجاره را ساماندهی کند. راهکار دیگری که فعالان بازار مسکن اجرای آن را در ساماندهی بازار اجاره بسیار مثبت ارزیابی میکنند، احیا، بازسازی و نوسازی بافتهای فرسوده شهری است. دولت، احیا و بازسازی سالانه 150 هزار مسکن در بافت فرسوده شهری را در دست اقدام دارد. این برنامه در بخش مسکن، کم هزینهترین برنامه است که با توجه به آماده بودن زیرساختها در این بافتها، هزینه تولید مسکن را کاهش میدهد.
دولت در نظر دارد با اجرای 3 برنامه «ساخت یک میلیون مسکن در سال»، «اخذ مالیات از خانههای خالی و لوکس» در نوسازی بافتهای فرسوده در کنار برنامههایی مانند«پرداخت تسهیلات به مستأجران»، بازار اجاره را در کوتاه مدت و بلندمدت به ساماندهی برساند.
«ایران» از تبارشناسی مخالفان قانون مالیات بر عایدی سرمایه گزارش می دهد:
جنگ روانی علیه مالیات از سرمایهداران
گروه اقتصادی / دولت سیزدهم در نخستین لایحه پیشنهادی بودجه خود برای سال آینده، با نگاهی متفاوت به مالیات، سعی کرده است سهم این درآمد پایدار افزایش یابد. برهمین اساس درسال آینده 80 درصد از درآمد بودجه عمومی از این محل است.
درهمین راستا، علاوه بر تقویت پایههای مالیاتی جدیدی که درسالهای گذشته تعریف شده، پایههای جدیدی نیز در لایحه بودجه افزوده شده است که به صورت عمده روی ثروتمندان متمرکز است. بخش عمده این پایههای مالیاتی در سرفصل مالیات بر ثروت جای گرفته است. از بیش از 526 هزارمیلیارد تومانی که درلایحه بودجه 1401 به مالیاتها اختصاص دارد، 27.7 هزارمیلیارد تومان به مالیات بر ثروت اختصاص دارد. از این مبلغ مالیات درآمدهای اتفاقی 25.2 میلیارد تومان، مالیات بر واحدهای مسکونی گرانقیمت 707 میلیارد تومان، مالیات بر انواع خودروهای سواری و وانتهای دوکابین گرانقیمت 5 هزارمیلیارد تومان و درآمد مالیاتی واحدهای مسکونی خالی از سکنه 2 هزارمیلیارد تومان پیشبینی شده است.
اخذ مالیات بر مبنای عایدی سرمایه یکی از پایههای مالیاتی با کارکرد تنظیمگری است که در اکثر کشورهای دنیا در حال حاضر اجرا و اخذ میشود. این نوع مالیات با تضعیف فعالیتهای غیرمولد و کاهش انگیزههای سوداگرانه نقش مؤثری در تنظیم بازارهای مختلف از طریق اعمال مالیات بر داراییهای سرمایهای نظیر طلا، ارز، خودرو و مسکن و... ایفا میکند.
کارشناسان اقتصادی معتقدند این پایه مالیاتی در کنار سایر ابزارهای مالیاتی میتواند هم از تلاطمهای ویرانکنندهای که گاهوبیگاه در اقتصاد تورمی ما فوران میکند بکاهد و هم با هدایت سرمایهها به سمت بازارهای مولد، سمت عرضه را تقویت کرده و به افزایش رشد اقتصادی و کاهش تورم کمک کند. مالیات بر عایدی سرمایه همچنین میتواند از طریق فشار به فعالیتهای دلالی و بازتوزیع درآمد در چهارچوب نظام مالیاتی و پرداختهای حمایتی، کاهش فاصله طبقاتی و گسترش عدالت را رقم بزند.
این پایه مالیاتی مؤثر سابقهای به طول یک قرن دارد و در بیش از ۱۰۰ کشور پیاده شده، با این حال در کشورمان قانون مجزایی با این عنوان وجود ندارد و تنها در قوانین مالیاتی به آن اشاره است. CGT سالهای زیادی مورد غفلت بود تا اینکه با پیگیریهای کارشناسان، از سال ۹۷ به مطالبه عمومی تبدیل شد و موردتوجه مسئولان و نمایندگان مجلس قرار گرفت.
در همین راستا طرح مالیات بر عایدی سرمایه در دورهای در دستور کار دولت و در سالهای اخیر نیز در کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در دستور کار قرار گرفته است.
با این حال لایحه CGT در دولت قبل سرنوشت غمانگیزی داشت. دولت تدبیر و امید گویا اهتمامی به این ابزار ضدسوداگری نداشت، تا جایی که مجلس خود پای کار آمد و طرحی برای آن دست و پا کرد و حتی کلیات آن را در خرداد ۹۹ تصویب کرد، اما نهایی نشد. در همین حال دولت از مجلس خواست دست نگهدارد و لایحهای در این زمینه ارائه دهد. با این حال درلایحه بودجه با نگاهی متفاوت درآمدهای مالیاتی تدوین شده است.
کارشناسان پیش بینی میکنند با اجرای قانون مالیات بر عایدی سرمایه جیغ عده ای از ذی نفعان بلند خواهد شد و ممکن است ذی نفعان با ابزار رسانه ای علیه قانون اقدام کنند.
مشمولان چه کسانی هستند؟
درحالی دولت تلاش دارد با تعریف پایههای مالیاتی جدید و قرار دادن ثروتمندان در تور مالیاتی ضمن تحقق عدالت مالیاتی درآمدهای پایدار بودجه را افزایش دهد که انتقاداتی به رویکرد آن مطرح میشود. به اعتقاد منتقدان، این بخش از مالیاتها باعث میشود مردم تحت فشار زیادی قرار گیرند، قیمت خودرو و مسکن به دلیل تورم افزایش یافته و حال دولت قصد دارد مالیات از آن دریافت کند. اما واقعیت این است که نگاهی به شمول مالیات بر خودرو و واحدهای مسکونی گرانقیمت تنها به بخش محدودی تعلق میگیرد بهطوری که خودروهای لوکس با ارزش بیش از یک میلیارد تومان و واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای لوکس به ارزش بیش از 10 میلیارد تومان مشمول این مالیات میشود. بدینترتیب قاطبه مردم صاحب خودرو و مسکن شامل این مالیات نمیشوند چرا که خودروهای بیش از یک میلیارد و خانههای بیش از 10 میلیارد تومان تنها دراختیار دهکهای بالای درآمدی است.
تبارشناسی مخالفان مالیات بر عایدی سرمایه
درهمین زمینه ایرج توتونچیان، اقتصاددان در گفتوگو با «ایران» با طرح این پرسش که در ابتدا باید دید مخالفت با این مالیاتها از سوی چه کسانی مطرح میشود؟ گفت: آیا فقرا و کارمندان دولت مخالف این پایههای مالیاتی هستند یا ثروتمندان و لیبرالهای نیاوراننشین ساز مخالف میزنند؟
وی افزود: مسلم این است که ثروتمندان و لیبرالها مخالف این نوع از مالیات هستند چرا که به دنبال افزایش ثروت خود هستند. وی در ادامه با اشاره به اینکه از منظر اقتصاد کلان بخشی از فعالیتها مولد و بخش دیگر سفته بازی [و غیر مولد] محسوب میشود، توضیح داد: فعالیتهای سفته بازانه همان فعالیتهای مخرب است که هیچ اثر مثبتی در تولید و اشتغالزایی ندارد و تنها با خرید و فروش کالا انجام میشود. به گفته وی، زمانی که درآمد و ثروت سفتهبازان افزایش مییابد به دنبال کالاهای لوکستری هستند که تقاضا برای کالاهای غیرضرور را بالا میبرد و درخدمت اقتصاد نیست.
توتونچیان، اضافه کرد: یکی از این بازارها بورس است که با الگوبرداری از سایر کشورها در ایران راهاندازی شده است. درحالی که بازار اولیه بورس محلی برای تأمین مالی شرکتهای جدید و توسعه شرکتهاست، در بازار ثانویه اوراق بازار اولیه دست به دست میشود و بنابراین سفته بازی در بازار ثانویه رخ میدهد؛ بازاری که همواره حجم و ارزش معاملات آن چندین برابر اولیه است. وی تأکید کرد: این دست از سفته بازی نه تنها برای اقتصاد مفید نیست، بلکه باعث اختلال میشود و هیچ اثرمثبتی در تولید و اشتغال ندارد. دولت قبل از سرمایه مردم در بورس برای تأمین کسری بودجه خود استفاده کرد.
این اقتصاددان درادامه اظهارکرد: بازار ثانویه نه تنها در بورس بلکه در تمام بازار کالاهای بادوام وجود دارد که منشأ سفته بازی محسوب میشود. در ابتدا بازار پول است که به نوعی کالای بادوام به شمار میرود و پس از آن بازار طلا و سکه، ارز، زمین، ملک، خودرو و... را شامل میشود. وی گفت: خوشبختانه دولت سیزدهم با پرداختن به پایههای مالیاتی مربوط به عایدی سرمایه و درآمدهای اتفاقی این موضوع مهم را در دستور کار خود قرار داده است و قصد دارد جلوی این فعالیتهای مخرب و مخل اقتصاد را بگیرد. توتونچیان، اعلام کرد: جای خوشحالی دارد که دولت آغازگر دریافت مالیات از این فعالیتهاست و برای تأثیرگذاری بیشترآن باید نرخ مالیات آن حتی تا 99 درصد نیز افزایش یابد. در واقع دولت باید هر سال میزان مالیات فعالیتهای مخرب را افزایش دهد تا دیگر فعالیت در این حوزهها برای دلالان صرفه اقتصادی نداشته باشد.
به گفته وی، وقتی که فعالیت در حوزه دلالی صرفه نداشته باشد، سرمایهها وارد فعالیتهای مولد و تولیدی میشود و به اشتغالزایی نیز کمک میکند. هماکنون دلالها بدون داشتن دفتر کار و استخدام افراد تنها با یک تلفن درآمدهای کلانی دارند که این وضعیت به دلیل بیتوجهی دولت قبل به این بخش ایجاد شده است، اما با نگاه دولت سیزدهم به تدریج این فعالیتها کمرنگ خواهد شد.
درهمین راستا، علاوه بر تقویت پایههای مالیاتی جدیدی که درسالهای گذشته تعریف شده، پایههای جدیدی نیز در لایحه بودجه افزوده شده است که به صورت عمده روی ثروتمندان متمرکز است. بخش عمده این پایههای مالیاتی در سرفصل مالیات بر ثروت جای گرفته است. از بیش از 526 هزارمیلیارد تومانی که درلایحه بودجه 1401 به مالیاتها اختصاص دارد، 27.7 هزارمیلیارد تومان به مالیات بر ثروت اختصاص دارد. از این مبلغ مالیات درآمدهای اتفاقی 25.2 میلیارد تومان، مالیات بر واحدهای مسکونی گرانقیمت 707 میلیارد تومان، مالیات بر انواع خودروهای سواری و وانتهای دوکابین گرانقیمت 5 هزارمیلیارد تومان و درآمد مالیاتی واحدهای مسکونی خالی از سکنه 2 هزارمیلیارد تومان پیشبینی شده است.
اخذ مالیات بر مبنای عایدی سرمایه یکی از پایههای مالیاتی با کارکرد تنظیمگری است که در اکثر کشورهای دنیا در حال حاضر اجرا و اخذ میشود. این نوع مالیات با تضعیف فعالیتهای غیرمولد و کاهش انگیزههای سوداگرانه نقش مؤثری در تنظیم بازارهای مختلف از طریق اعمال مالیات بر داراییهای سرمایهای نظیر طلا، ارز، خودرو و مسکن و... ایفا میکند.
کارشناسان اقتصادی معتقدند این پایه مالیاتی در کنار سایر ابزارهای مالیاتی میتواند هم از تلاطمهای ویرانکنندهای که گاهوبیگاه در اقتصاد تورمی ما فوران میکند بکاهد و هم با هدایت سرمایهها به سمت بازارهای مولد، سمت عرضه را تقویت کرده و به افزایش رشد اقتصادی و کاهش تورم کمک کند. مالیات بر عایدی سرمایه همچنین میتواند از طریق فشار به فعالیتهای دلالی و بازتوزیع درآمد در چهارچوب نظام مالیاتی و پرداختهای حمایتی، کاهش فاصله طبقاتی و گسترش عدالت را رقم بزند.
این پایه مالیاتی مؤثر سابقهای به طول یک قرن دارد و در بیش از ۱۰۰ کشور پیاده شده، با این حال در کشورمان قانون مجزایی با این عنوان وجود ندارد و تنها در قوانین مالیاتی به آن اشاره است. CGT سالهای زیادی مورد غفلت بود تا اینکه با پیگیریهای کارشناسان، از سال ۹۷ به مطالبه عمومی تبدیل شد و موردتوجه مسئولان و نمایندگان مجلس قرار گرفت.
در همین راستا طرح مالیات بر عایدی سرمایه در دورهای در دستور کار دولت و در سالهای اخیر نیز در کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی در دستور کار قرار گرفته است.
با این حال لایحه CGT در دولت قبل سرنوشت غمانگیزی داشت. دولت تدبیر و امید گویا اهتمامی به این ابزار ضدسوداگری نداشت، تا جایی که مجلس خود پای کار آمد و طرحی برای آن دست و پا کرد و حتی کلیات آن را در خرداد ۹۹ تصویب کرد، اما نهایی نشد. در همین حال دولت از مجلس خواست دست نگهدارد و لایحهای در این زمینه ارائه دهد. با این حال درلایحه بودجه با نگاهی متفاوت درآمدهای مالیاتی تدوین شده است.
کارشناسان پیش بینی میکنند با اجرای قانون مالیات بر عایدی سرمایه جیغ عده ای از ذی نفعان بلند خواهد شد و ممکن است ذی نفعان با ابزار رسانه ای علیه قانون اقدام کنند.
مشمولان چه کسانی هستند؟
درحالی دولت تلاش دارد با تعریف پایههای مالیاتی جدید و قرار دادن ثروتمندان در تور مالیاتی ضمن تحقق عدالت مالیاتی درآمدهای پایدار بودجه را افزایش دهد که انتقاداتی به رویکرد آن مطرح میشود. به اعتقاد منتقدان، این بخش از مالیاتها باعث میشود مردم تحت فشار زیادی قرار گیرند، قیمت خودرو و مسکن به دلیل تورم افزایش یافته و حال دولت قصد دارد مالیات از آن دریافت کند. اما واقعیت این است که نگاهی به شمول مالیات بر خودرو و واحدهای مسکونی گرانقیمت تنها به بخش محدودی تعلق میگیرد بهطوری که خودروهای لوکس با ارزش بیش از یک میلیارد تومان و واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای لوکس به ارزش بیش از 10 میلیارد تومان مشمول این مالیات میشود. بدینترتیب قاطبه مردم صاحب خودرو و مسکن شامل این مالیات نمیشوند چرا که خودروهای بیش از یک میلیارد و خانههای بیش از 10 میلیارد تومان تنها دراختیار دهکهای بالای درآمدی است.
تبارشناسی مخالفان مالیات بر عایدی سرمایه
درهمین زمینه ایرج توتونچیان، اقتصاددان در گفتوگو با «ایران» با طرح این پرسش که در ابتدا باید دید مخالفت با این مالیاتها از سوی چه کسانی مطرح میشود؟ گفت: آیا فقرا و کارمندان دولت مخالف این پایههای مالیاتی هستند یا ثروتمندان و لیبرالهای نیاوراننشین ساز مخالف میزنند؟
وی افزود: مسلم این است که ثروتمندان و لیبرالها مخالف این نوع از مالیات هستند چرا که به دنبال افزایش ثروت خود هستند. وی در ادامه با اشاره به اینکه از منظر اقتصاد کلان بخشی از فعالیتها مولد و بخش دیگر سفته بازی [و غیر مولد] محسوب میشود، توضیح داد: فعالیتهای سفته بازانه همان فعالیتهای مخرب است که هیچ اثر مثبتی در تولید و اشتغالزایی ندارد و تنها با خرید و فروش کالا انجام میشود. به گفته وی، زمانی که درآمد و ثروت سفتهبازان افزایش مییابد به دنبال کالاهای لوکستری هستند که تقاضا برای کالاهای غیرضرور را بالا میبرد و درخدمت اقتصاد نیست.
توتونچیان، اضافه کرد: یکی از این بازارها بورس است که با الگوبرداری از سایر کشورها در ایران راهاندازی شده است. درحالی که بازار اولیه بورس محلی برای تأمین مالی شرکتهای جدید و توسعه شرکتهاست، در بازار ثانویه اوراق بازار اولیه دست به دست میشود و بنابراین سفته بازی در بازار ثانویه رخ میدهد؛ بازاری که همواره حجم و ارزش معاملات آن چندین برابر اولیه است. وی تأکید کرد: این دست از سفته بازی نه تنها برای اقتصاد مفید نیست، بلکه باعث اختلال میشود و هیچ اثرمثبتی در تولید و اشتغال ندارد. دولت قبل از سرمایه مردم در بورس برای تأمین کسری بودجه خود استفاده کرد.
این اقتصاددان درادامه اظهارکرد: بازار ثانویه نه تنها در بورس بلکه در تمام بازار کالاهای بادوام وجود دارد که منشأ سفته بازی محسوب میشود. در ابتدا بازار پول است که به نوعی کالای بادوام به شمار میرود و پس از آن بازار طلا و سکه، ارز، زمین، ملک، خودرو و... را شامل میشود. وی گفت: خوشبختانه دولت سیزدهم با پرداختن به پایههای مالیاتی مربوط به عایدی سرمایه و درآمدهای اتفاقی این موضوع مهم را در دستور کار خود قرار داده است و قصد دارد جلوی این فعالیتهای مخرب و مخل اقتصاد را بگیرد. توتونچیان، اعلام کرد: جای خوشحالی دارد که دولت آغازگر دریافت مالیات از این فعالیتهاست و برای تأثیرگذاری بیشترآن باید نرخ مالیات آن حتی تا 99 درصد نیز افزایش یابد. در واقع دولت باید هر سال میزان مالیات فعالیتهای مخرب را افزایش دهد تا دیگر فعالیت در این حوزهها برای دلالان صرفه اقتصادی نداشته باشد.
به گفته وی، وقتی که فعالیت در حوزه دلالی صرفه نداشته باشد، سرمایهها وارد فعالیتهای مولد و تولیدی میشود و به اشتغالزایی نیز کمک میکند. هماکنون دلالها بدون داشتن دفتر کار و استخدام افراد تنها با یک تلفن درآمدهای کلانی دارند که این وضعیت به دلیل بیتوجهی دولت قبل به این بخش ایجاد شده است، اما با نگاه دولت سیزدهم به تدریج این فعالیتها کمرنگ خواهد شد.
هندبال ایران به مسابقات جهانی رسید
■ رؤیای اسنوکر باز ایرانی در روز مادر محقق شد
■ حمله کووید 19 به ستاره شماره 20
در صفحات ورزشی بخوانید
توسط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفت
قدردانی از بانوی هنرمند پیشکسوت نگارگری
گروه فرهنگی/ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اهدای لوح تقدیر از یک عمر فعالیت هنری استاد زینت السادات امامی هنرمند پیشکسوت حوزه نگارگری و هنر سوختنگاری تجلیل و قدردانی کرد. لوح تقدیر محمد مهدی اسماعیلی از زینت السادات امامی همزمان با سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) به نمایندگی از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، توسط عاطفه خادمی مشاور اجتماعی وزیر و دبیر ستاد جمعیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این بانوی هنرمند تقدیم شد.
متن لوح وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خطاب به زینت السادات امامی به شرح زیر است: «هنرمند ارجمند، پیشکسوت گرامی سرکار خانم زینتالسادات امامی؛ هنر متعهد و برخاسته از ضمیر حقیقت آدمی، قدم برداشتن در مسیر کمال و سعادت است و آنگاه که این موهبت الهی به مهر مادری و عطوفت زنانه آراسته میشود، خالق آثار ارزشمندی میگردد که انسان را به سوی معبود خودش فرا میخواند.
میراث گرانسنگ هنر نگارگری و تذهیب ریشهای عمیق و پیوندی وثیق با تبار خاندان امامی در مهد هنر ایران زمین، اصفهان زیبا دارد و سرکار عالی با بیش از ۶ دهه فعالیت هنری، بحق که از میراثداران هنر متعالی هستید و با شایستگی به چهرهای فاخر و ماندگار در هنر سوختنگاری بدل گشتهاید؛ به نحوی که از رهگذر کوشش مثالزدنی و پشتکار توأم با عشق و خلوص، این هنر زمینی را به «معراج» رهنمون ساختهاید.»
«الگونما» بیانیه اهتمام دولت به تحول مردمپایه در سبک زندگی است
همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حساب توئیتری خود درباره نمایشگاه الگونما نوشت: «نمایشگاه الگونما، رصدنامه و بیانیه اهتمام دولت جدید به تحول مردمپایه در سبک زندگی است. در دنیای امروز هویتها خصوصاً برای نوجوانان در قالب مصرف، صنایعفرهنگی و زندگی روزمره با رؤیاهای گوناگون ساخته میشود. در این بین جای رؤیای ایرانی، زیست بوم، شخصیتپردازی و آثار فرهنگی ایرانی بسیار خالی است.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: «نمایشگاه الگونما، رصدنامه و بیانیه اهتمام دولت جدید به تحول مردمپایه در سبک زندگی است.»
گفتنی است نمایشگاه تخصصی سبک زندگی و صنایع فرهنگی نسل آینده (الگونما) با هدف توجه به شکلگیری سبک زندگی و نظام فرهنگی شهروندان از دوران کودکی و نوجوانی و استانداردسازی کالاهای فرهنگی فاخر در حوزه سبک زندگی ایرانی - اسلامی ۲۸ دی ماه در مجتمع فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی افتتاح شد و تا 11 بهمن ماه ادامه دارد.
متن لوح وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خطاب به زینت السادات امامی به شرح زیر است: «هنرمند ارجمند، پیشکسوت گرامی سرکار خانم زینتالسادات امامی؛ هنر متعهد و برخاسته از ضمیر حقیقت آدمی، قدم برداشتن در مسیر کمال و سعادت است و آنگاه که این موهبت الهی به مهر مادری و عطوفت زنانه آراسته میشود، خالق آثار ارزشمندی میگردد که انسان را به سوی معبود خودش فرا میخواند.
میراث گرانسنگ هنر نگارگری و تذهیب ریشهای عمیق و پیوندی وثیق با تبار خاندان امامی در مهد هنر ایران زمین، اصفهان زیبا دارد و سرکار عالی با بیش از ۶ دهه فعالیت هنری، بحق که از میراثداران هنر متعالی هستید و با شایستگی به چهرهای فاخر و ماندگار در هنر سوختنگاری بدل گشتهاید؛ به نحوی که از رهگذر کوشش مثالزدنی و پشتکار توأم با عشق و خلوص، این هنر زمینی را به «معراج» رهنمون ساختهاید.»
«الگونما» بیانیه اهتمام دولت به تحول مردمپایه در سبک زندگی است
همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حساب توئیتری خود درباره نمایشگاه الگونما نوشت: «نمایشگاه الگونما، رصدنامه و بیانیه اهتمام دولت جدید به تحول مردمپایه در سبک زندگی است. در دنیای امروز هویتها خصوصاً برای نوجوانان در قالب مصرف، صنایعفرهنگی و زندگی روزمره با رؤیاهای گوناگون ساخته میشود. در این بین جای رؤیای ایرانی، زیست بوم، شخصیتپردازی و آثار فرهنگی ایرانی بسیار خالی است.»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خاطرنشان کرد: «نمایشگاه الگونما، رصدنامه و بیانیه اهتمام دولت جدید به تحول مردمپایه در سبک زندگی است.»
گفتنی است نمایشگاه تخصصی سبک زندگی و صنایع فرهنگی نسل آینده (الگونما) با هدف توجه به شکلگیری سبک زندگی و نظام فرهنگی شهروندان از دوران کودکی و نوجوانی و استانداردسازی کالاهای فرهنگی فاخر در حوزه سبک زندگی ایرانی - اسلامی ۲۸ دی ماه در مجتمع فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی افتتاح شد و تا 11 بهمن ماه ادامه دارد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
آفریقا در افق دیپلماسی
-
بازار «آی تی» جهان 4/5 تریلیون دلاری می شود
-
شتاب گیلان برای پیر شدن
-
آوار موشکهای یمنی بر سر عربستان و امارات
-
تحریم لغو نشود توافق نمیشود
-
فروش 9 میلیارد تومانی در یک روز
-
چرا همافزایی راهبردی با مسکو اهمیت دارد؟
-
برای عدهای فرق نمیکند پیچ و مهره بفروشند یا کتاب
-
زندگی بیرون از چهاردیواری
-
گنج قارون صبر ایوب، عمر نوح
-
ایثارگران سرخ!
-
بازار انرژی امریکا بخاطر تحریم نفت ایران تحت فشار است
-
بوی باروت در اروپا
-
جزئیات برنامه حمایتی دولت از مستأجران
-
جنگ روانی علیه مالیات از سرمایهداران
-
هندبال ایران به مسابقات جهانی رسید
-
قدردانی از بانوی هنرمند پیشکسوت نگارگری
اخبارایران آنلاین